نام پژوهشگر: علیاکبر تاجمزینانی
معصومه سعیدا علی اکبر تاج مزینانی
این پژوهش از نوع توصیفی – تبیینی است که به بررسی برخی عوامل مؤثر بر احساس امنیت اجتماعی زنان شهر تهران می پردازد . مسئله اصلی آن است که با توجه به شهر نشینی گسترده ، مهاجرت به شهر های بزرگ ، آمار فزاینده جرم و جنایت در جامعه و... احساس امنیت اجتماعی در میان زنان شهر تهران در چه وضعیتی قرار دارد و تابع چه متغیر هایی است ؟ احساس امنیت اجتماعی زنان در این پژوهش در سه بعد احساس امنیت جانی و جنسی ، احساس امنیت مالی ، احساس امنیت فکری و سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است . چارچوب نظری تحقیق بر گرفته از تئوری ساختاریابی گیدنز و تئوری کنترل اجتماعی می باشد. این پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه صورت گرفته است که روایی و پایایی آن در مرحله مقدماتی مورد بررسی قرار گرفته است . جمعیت آماری پژوهش زنان 45- 18ساله ساکن تهران و حجم نمونه 384 نفر بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که احساس امنیت اجتماعی زنان پاسخگو ، در حد پایین تر از متوسط بوده است . همچنین یافته ها حاکی از آن است که میزان احساس امنیت زنان از حیث وضعیت تأهل ، وضعیت فعالیت ، میزان سن ، میزان درآمد خانوادگی ، تحصیلات و... متفاوت بوده است و رابطه معناداری بین قومیت افراد ، میزان سکونت افراد غیر بومی در تهران ، نگرش زنان نسبت به عملکرد قانون و پلیس و احساس امنیت اجتماعی دیده نشد .همچنین بین میزان دینداری (پایبندی مذهبی) و احساس امنیت جانی و جنسی و احساس امنیت مالی زنان رابطه وجود دارد و نزدیک به 80 % از زنان پاسخگو توکل به خداوند و خواندن دعا را به عنوان راهکار ، برای افزایش احساس امنیت خویش معرفی کرده اند.
رضا امیدی سعید وصالی
نقش و جایگاه دولت در حوز? تدوین سیاست های اجتماعی را می توان یکی از مهم ترین دگرگونی ها در ساخت و کارکرد دولت در دوران مدرن دانست. سیاست گذاری اجتماعی به نوعی هم متأثر از نوع نسبت میان دولت و جامعه بوده و هم بر این نسبت اثر گذاشته است. ازاین رو، تحلیل سیاست گذاری از یکسو این موضوع را بررسی می کند که سیاست ها تحت تأثیر چه عواملی، طی چه فرایندی و چگونه شکل می گیرند، و از سوی دیگر، محتوای سیاست ها را به لحاظ ارزش ها و رویکردهای غالب تحلیل می کند. در پژوهش حاضر قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی مطالعه شده است. این قانون در راستای انتظام بخشی و به نظم درآوردن سیاست ها، برنامه ها و فعالیت های حوز? رفاه و تأمین اجتماعی طراحی شده است. متناسب با پرسش چرایی و چیستی نظام جامع، در چارچوب رویکرد تحلیل ناعقلانی از ابزارهای نظری مربوط به تحلیل زمینه، فرایند و محتوای سیاست گذاری استفاده شده است. رویکرد تحلیلی ناعقلانی در بررسی سیاست ها به مولفه هایی نظیر قدرت، سیاست، و بافت شکل گیری سیاست حساس است و در تفسیر به برنامه ریزان و مشارکت کنندگان در سیاست گذاری توجه دارد و در فهم و تمایز میان شیوه های سیاست گذاری بر روش های تفسیری مبتنی است. ازاین رو، رویکرد روش شناسی پژوهش نیز از نوع تفسیری است و بدین منظور، اسناد بالادستی و گزارش های مربوط به تدوین لایح? نظام جامع و مذاکرات مجلس شورای اسلامی در زمان تصویب لایحه مطالعه و تحلیل شده است و با 43 نفر از کارشناسان، مدیران میانی، و مدیران عالی در سازمان های اصلی حوز? رفاه و تأمین اجتماعی مصاحبه، و درنهایت برای سازمان دهی و توصیف داده های اولیه و ثانویه از روش تحلیل مضمونی استفاده شده است. براساس یافته های پژوهش، ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در فرایند تدوین با انواعی از چالش های رویکردی و سازمانی مواجه بوده، که این چالش ها بر محتوای نظام نیز اثر گذاشته است. همچنین در فرایند تدوین و تصویب، هدف نظام جامع در گذر از سطوح مختلف سیاست گذاری دچار دگردیسی شده است. انواعی از متغیرهای زمینه ای، ماهیتی و ساختاری نیز بر نهادینه نشدن نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی اثر گذاشته اند.