نام پژوهشگر: حمیده بابایی انالوجه

بررسی صدا در گرافیک تعاملی مکانهای عمومی
پایان نامه دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده معماری و هنر 1393
  حمیده بابایی انالوجه   مهرناز کوکبی

رساله حاضر برآنست تا زوایای تازه ای از هنر تعاملی در محیط گرافیکی با تاثیر از صدا در محیط های عمومی را بررسی نماید و با توجه به محیطی که مخاطب در آن قرار میگیرد و در صدای که می شنود چگونه تعامل برقرار می شود. اما هنر تعاملی چیست؟ یک واسطه؟ یک جنبش هنری؟ آیا کار باید به لحافظ فیزیکی فعال باشد تا در دسته هنر تعاملی قرار گیرد یا ما هنگامی که احساس می کنیم و یا احساس می سازیم در حال تعامل هستیم؟ آیا کلیک روی لینک کافی است یا باید موضوعات و اشیا در طول زمان با هم ترکیب شوند؟ آیا تعاملات چندگانه است یا یک واکنش یک سویه می باشد؟ آیا طرح های تعاملی تاحدی دموکراتیک تر و فردی شده تر از بقیه هستند یا صرفا یک استراتژی تجاری برای فروش محصولات و ایده ها هستند؟ هنر تعاملی را به عنوان «کار» ی تعریف کنیم که کار هنر حرکت بیننده(مخاطب) است. هدف من نشان دادن راههای تاکید بر پتانسیل کارهای هنری تعاملی فردی در این استراتژی است نه تعریف یا ارزشگذاری طبقه بندی آن. هنر تعاملی یکی از شاخه های هنر کانسچوال است که به سبب اهمیت انسان در جریان این هنر با فطرت و درون هنرمند با مخاطب اثر همخوان دارد هنر تعاملی فضای اندیشیدن و اراده موثر و تاویل ازاد را برای مخاطب فراهم می نماید .در این حیطه جهانی که از صداها و مفاهیمی که از اطراف شنیده می شود باعث می شود در ذهن ناخوداگاه مخاطب باقی بماند و می تواند ماندگارترین و موثرترین نوع حالت باشد برای جلب مخاطب. وضعیت در حال تغییرورشد روزافزون گرافیک معاصر، تمایل به برداشتن مرزهای بین رشته ای داردکه در هنر تعاملی محور و معنای جدیدی در رابطه با عنصر صدا ایجاد می نماید که تا سالها در ذهن مخاطب باقی می ماند و تاثیر گذاری صدا در هنر تعاملی بیش از هر مدیای دیگری میتواند باشد که در این پژوهش می توان این گرایش را مورد تحلیل قرار دهد. از اهداف این تحقیق می توان به مهم بودن مقوله ی صدا درهنر تعاملی و روند شکل گیری آن را نام برد و به دست آوردن راهکارهای نظری برای افزایش و جلب مخاطب در ایجاد شناخت نسبت به اجزاء سازنده یک اثر موزیکال در هنر تعاملی در مکان عمومی برای رسیدن به درک زیباشناسانه ی دقیق تر و عمیق تر از آثارتعاملی . هنر تعاملی خود یک چارچوب موقعیتی برای تجربه و تمرین شدن و بودن است. این هنر نیازمند فلسفه هنر است، چارچوبی انتقادی که با آن پتانسیل سروکار دارد، مواد بکار رفته در این کار و برای آن می تواند هرچیزی باشد از تلفن گرفته تا لپ تاپ یا نرم افزاری که هنر پیوندی، مهندسی بافت یا اصلاح بدن را شامل می شود هنر تعاملی را این طور درنظر می گیریم که استراتژی های سازماندهنده فعالیتی برای دریافت کنندگان یا مشارکت کنندگان است. آنها را می توان نمراتی دانست که رفتار تعاملی دریافت کنندگان را طرح می کنند.توپولوژی که من درا ین پروژه به بررسی آن پرداخته ام در واقع تمام حیطه های هنر تعامل را در بر می گیرد که هر کدام به بخش های تبدیل شده که به صورت استراتژی بیان می شود. استراتژی ابزار، بازی، آرشیو، لابیرنت (هزارتو)، ریزوم، سیستم، شبکه، و نمایش. تحلیل استراتژی های فردی نشان می دهد که همه عناصر مشترک ومتفقق با یکدیگر، مشخص کننده تجربه ای تعاملی است که هر بار به شیوه متفاوتی سازماندهی می شود. این عناصر عبارتند از واسطه، تعامل، داده (پایگاه داده)، سازمان داده (ابرمتن، متن سایبر)، سیستم نرم افزار، سخت افزار؛ روابط بین شرکت کنندگان، و نمایش یا اجرا. در هر استراتژی تعاملی، یک عامل برتر از بقیه عوامل بوده و نقش اصلی در پروسه سازماندهی فعالیت های تعاملی دریافت کنندگان بازی می کندکه آن عامل صدا است این بدان معنی است که تفاوت در چارچوب استراتژی های فردی عناصری که هر بار متفاوتند اتفاق نمی افتد بلکه سازمان و سلسله مراتب آنها هر بار تفاوت کرده و نقشی قطعی در ارائه پروژها با ماهیت ویژه شان ایفا می کند. این رساله همه استراتژی ها را با تفکیک ویژگی های اصلی شان شرح داده و توجهی ویژه به تفاوت و تنوع شکل های آنها که تاکنون مشاهده شده خواهد داشت. به مدد تکنولوژی و دستاوردهای نوین نرم افزاری در هم امیخته شده است و در ترکیب بندی اشیائ و صداها و مدیا های دیگر در محیط اطراف این احساس را به مخاطب می دهد که همواره درگیر این جریان باشد در پژوهش حاضر که مدیومی را واسطه اصلی بین اطلاعات و صدا می نماید: مداخله حرکت سنسوری تکمیلی همزمان با پروسه از طریق تصویر ایجاد می شود آن نوع دیدنی را فعال می سازد که کاملا حس بخشی شده و این مخاطب را دعوت می کند که دیدن و حس را به طور متفاوت تجربه نماید. آنچه را بینایی لامسه ای می نامیم که از طریق تلاشی جمعی بروز شود، مدیوم و صدا با یکدیگر تعدیل شده و کانون ادراک بین آن دو است که در نتیجه این رساله بررسی شده است.