نام پژوهشگر: مهران مردانی
مهران مردانی محمد رمضان احمدی
سرمایه گذاران عمده با توجه به مالکیت بخش درخور توجهی از سهام شرکت¬ها، دارای نفوذ قابل ملاحظه¬ای بر آنها هستند؛ ضمن آنکه محرک¬هایی برای نظارت بر رویه¬های شرکت¬ها (شامل رویه¬های حسابداری) دارند. رویه های حسابداری محافظه کارانه، مدیران را از رفتار فرصت¬طلبانه و خوش¬بینی بیش از حد در ارائه سود باز داشته، سبب گزارش سودهای قابل اتکاتری می¬گردد. در این تحقیق، سعی برآن است که تأثیرساختار مالکیت به خصوص حضور مالکان نهادی بر رویه¬های حسابداری محافظه کارانه مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق آزمون فرضیه¬ها با استفاده از روش آماری داده¬های تلفیقی (pooled data) و برای دوره زمانی 1386 الی 1391 با استفاده از اطلاعات 84 شرکت منتخب به روش نمونه گیری حذف سیستماتیک و برای اندازه گیری محافظه کاری نیز از مدل باسو (1997) استفاده شده است. یافته¬های به دست آمده از وجود رابطه مثبت بین مالکیت نهادی و محافظه کاری سود حکایت دارند. به عبارت دیگر، با افزایش سطح مالکیت نهادی، تمایل شرکت ها به استفاده از رویه های محافظه کارانه بیشتر می¬گردد. در نتیجه، می توان ادعا کرد این سهامداران ناظران فعالی هستند که مدیران را به گزارش سود با کیفیت بالاتر تشویق می کنند. هچنین مطابق با فرضیه منافع شخصی بین تمرکز مالکیت و مالکیت مدیریتی با محافظه کاری نیز یک رابطه منفی و معنی دار مشاهده شد. همچنین نتایج آزمونهای آماری بیانگر جانشین بودن محافظه کاری با تفکیک وظیفه مدیرعامل از رئیس هیات مدیره بوده و کاهش محافظه کاری در شرکتها است.