نام پژوهشگر: فاطمه ذوقی

بررسی کارکردهای بدن بازیگر به مثابه عنصری از طراحی صحنه با توجه به نظریه پست مدرن
پایان نامه دانشگاه هنر - تهران - دانشکده هنرهای نمایشی 1393
  فاطمه ذوقی   حسین فرخی

در قرن اخیر و با به روی کار آمدن جنبش¬ پست¬مدرنیسم، کاربرد تک¬بُعدی بدن بازیگر در گذشته، تبدیل به نگرشی شد. به این معنا که در نمایش¬های پست¬مدرنیستی، اجراکنندگان تنها با تکیه به کلام خود عمل نمی¬کنند، بلکه زبان¬های جدید و متنوع دیگری را مورد استفاده قرار می¬دهند؛ زبان بدن، زبان موسیقی، زبان تصویر پخش¬شده روی سیکلوپد، زبان حرکت،...که بعدها در اواخر قرن بیستم، با تعریف بسیار مهم، و به¬عبارتی «تئاتر پست دراماتیک» ادامه می¬یابد. امروزه اجراهای مختلفی که نام پست¬مدرنیسم را به¬دنبال خود می¬کشند، در سرتاسر جهان اجرا می¬شوند؛ هنر پرفرمنس¬ ، هپنینگ ، تئاتر محیطی و.... در این¬ گونه های نمایشی، نقش بازیگر به عنوان یک مجری، پررنگ¬تر و نقش تماشاگر نه به¬عنوان یک مخاطب ساکت و ساکن، که به عنوان عنصری گاه فعال در طول اجرا درنظر گرفته می¬شود. سوالی که مطرح می¬شود این است که در طول تاریخ تئاتر، از بدن انسان در چه جایگاه¬هایی استفاده می شده است؟ آیا بدن در خدمت بازیگر است یا در خدمت نمایش؟ آیا بدن بدون کاراکتر، معنا و مفهومی دارد؟ اگر قصد تئاتر، ارائه تصویری استعاری و یا آیینی از زندگی است، چه لزومی دارد تا میز و صندلی روی صحنه همان باشد که در خانه یا اداره وجود دارد؟ همراه با به میان آمدن تعارف و آراء جدید درباره طراحی صحنه و فاصله گرفتن از صحنه¬های دکورآتیو و عظیم کلاسیک، اهمیت بازیگر و بدن او نیز دوچندان شد. چنان¬چه می¬توان مرز بین این دو را از میان برداشت و به کلیتی واحد رسید. موضوعی که در آثار «محسن حسینی» به نوعی دیده می¬شود. صحنه پردازی¬ ساده و مینی¬مال که اساس آن بر حرکت و فیگورهای بازیگران است. این پایان¬نامه با ارائه تعریف متفاوتی از طراحی¬صحنه، کارکرد بدن در طراحی¬صحنه را مورد بررسی قرار می¬دهد