نام پژوهشگر: الهام شیروانی شاعنایتی
الهام شیروانی شاعنایتی دره دادجو
بسیاری از داستان¬نویسان معاصر امروز ایران ، تحت تأثیر آثار نویسندگان معاصر غرب به نوشتن داستان پرداخته¬اند. در این میان ، عبّاس معروفی با نگاهی خلاقانه به خشم و هیاهوی فاکنر، همچون او انعکاس روحیات ، رنج¬ها و ذهن و زمان جامعه خویش را در رمان سمفونی مردگان به تصویر کشیده است. لیکن این انعکاس تنها واکنشی صرف و گزارش¬گونه نیست. هر دو اثر با در هم آمیختن این احساسات و به تصویر کشیدن درونیات آدمی ، عذاب وجدانها ، عشق ، عشق به سرزمین، جدال سنّت و مدرنیسم ، از بین رفتن ارزشهای اخلاقی انسان معاصر و با به کار¬گیری شیوه¬های نوین روایت¬پردازی به داستان های خود عمق بیشتری بخشیده اند. در این پایان¬نامه نشان خواهیم داد که استفاده از تکنیک¬های روایت¬پردازی، آن هم طبق الگوی روایت¬شناختی ژرار ژنت به خوبی در این داستان¬ها دیده می¬شود. همچنین نشان داده می¬شود که عامل زمان¬پریشی و بسامد مکرر در دو داستان (( خشم و هیاهو )) و (( سمفونی مردگان )) از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است . در پایان با تطبیق دو رمان به تحلیل متن و حلّ مشکل پیچیدگی متن دو اثر بر اساس نظریه روایت شناختی ژرار ژنت پرداخته شده است .