نام پژوهشگر: ساناز دریکوندی
ساناز دریکوندی راضیه اسلامیه
ادواردالبی یکی از برجسته ترین چهر ها در تاریخ نمایشنامه آمریکایی است. او اغلب به عنوان نویسنده ای پر کار شناخته میشود. که سبک های گوناگون را آزموده است. در تمام حرفه اش به هیچ وجه اهمتی که چه انتظاری از او میرود نمیداد. که سبب تفاسیر گوناگون در پاسخ به آثارش شد. نقد هایی که حواس های وجود گرایانه تمرکز میکنند بر این عقیده هستند که در نمایشنامه های ادوارد البی یک درونمایه ثابت و رایج دیده میشود. استعداد خارق العاده ادوارد البی در ترکیب ارتباط اجتماعی با پیچیدگی های هستی گرایانه یکی از ویژگی های مهم آثارش میباشد. این تحقیق بر آن است که (داستان باغ وحش) و (جعبه شنی) که به دنبال کشف خالی بودن و هیچی که در قلب رابطه انسان است را روشنتر میسازد. شهوت و عاطفه انسان دو اصل مهم برای ترس زیاد هستی گرایانه میباشد که سبب آن هیچی [nothing] میباشد. این دو نمایشنامه نمونه هایی از سقوط شهوت و عشقورزی انسان را نشان میدهد. هدف این پژوهش نگریستن به این دو نمایشنامه از دید مکتب هستی گرایی که ژان پل سارت فرانسوی (1905-1980) بر آن دفاعیات زیادی داشته است. دیدگاه اضطراب به عنوان ابزار نظری برای رابطه اندیشه های هستی گرایانه این دو نمایشنامه با عناصر تئاتر [absurd] استفاده میشود. به طور خاص به لحن های شدید موضوعی ان دو نمایشنامه میپردازد.