نام پژوهشگر: صادق شعبانی
صادق شعبانی جلال حقیقت منفرد
با توجه به مشکلات عدیده و چند بعدی سازمان ها در دنیای پر تکاپو و متغیر امروزی، نیاز به راه حل های موثر و آزمون شده، اجتناب ناپذیر می باشد. در این میان، برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یک راهکار توسط متخصصان حوزه مدیریت طرح شده و برای پیشبرد امور سازمان ها و تحقق اهداف ایشان، تجویز گردیده است. در واقع برنامه ریزی استراتژیک، علم و هنر تدوین، اجراء و ارزیابی تصمیم های وظیفه ای است که سازمان را قادر می سازد تا به اهداف بلند مدت خود دست یابد.(اعرابی،1379) معاونت نظارت مالی و خزانه داری کل کشور به عنوان یکی از معاونت های وزارت امور اقتصادی و دارائی، با توجه به مسائل مدیریتی و اجرایی درون و بیرون سازمانی، به دنبال تدوین برنامه راهبردی مناسب با لحاظ ظرفیت ها، توانایی ها، نقاط قوت و ضعف، تهدیدها و غیره می باشد. در حال حاضر نیز نسخه ای از برنامه راهبردی توسط یک تیم مشاوره ایی از سوی وزیر امور اقتصادی و دارایی برای اجرا به معاونت یاد شده ابلاغ شده است. پیاده سازی برنامه ریزی استراتژیک و دست یابی به نتایج مطلوب آن، منوط به توجه دقیق به بحث جدیدی به نام «تفکر استراتژیک» است. از منظر متخصصان تفکر استراتژیک جوهره اصلی و جان مایه برنامه ریزی استراتژیک است.(غفاریان و کیانی،1383 ،58) و لازمه تدوین و پیاده سازی برنامه استراتژیک در یک سازمان وجود تفکر استراتژیک در میان مدیران تدوین کننده برنامه راهبردی سازمان است. (منوریان وهمکاران، 1391) در این تحقیق، وضعیت میزان تفکر (بلوغ) استراتژیک مدیران ارشد، میانی و پایه در معاونت نظارت مالی و خزانه داری کل کشور، بر اساس شاخص های موجود در مدل مفهومی "جین لیدکا" مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. مدل مذکور دارای پنج بعد می باشد {خلاقیت، متغیر زمان، عزم استراتژیک، رویکرد علمی و نگرش سیستمی} که برای سنجش وضعیت تفکر استراتژیک مدیران معاونت یادشده، اهداف ذیل در قالب فرضیه های تحقیق طرح و مورد ارزیابی قرار گرفت. 1-تعیین جایگاه خلاقیت و فرصت جویی مدیران معاونت درخصوص تدوین چشم انداز و تعیین اهداف کلان معاونت 2-تعیین وضعیت عزم استراتژیک مدیران معاونت 3-تعیین وضعیت نگرش سیستمی در بین مدیران معاونت 4- تعیین میزان رویکرد علمی در بین مدیران معاونت 5- تعیین وضعیت به موقع و مربوط بودن تفکر استراتژیک مدیران. در انجام این تحقیق(توصیفی – پیمایشی) از روش های کتابخانه ای (مراجعه به کتاب، مقاله ها، آرشیو، اینترنت) و میدانی (توزیع پرسشنامه) استفاده شد و پرسشنامه ها در بین 60 نفر از مدیران ارشد، میانی و پایه توزیع گردید و نتایج حاصل از پرسشنامه ها از طریق آزمون های آماری (دو جمله ای) و با ضریب 95% اطمینان، مورد بررسی و مداقه قرار گرفت و با استفاده از روش تاپسیس نیز اولویت بندی شد که نتایج آن بشرح ذیل می باشد: 1- فرضیه اول (وضعیت خلاقیت و فرصت جویی مدیران) ، تایید نشد. (نامطلوب) 2- فرضیه دوم (وضعیت عزم استراتژیک مدیران) ، تایید شد. (مطلوب) 3- فرضیه سوم (وضعیت نگرش سیستمی مدیران) ، تایید شد. (مطلوب) 4- فرضیه چهارم (وضعیت رویکرد علمی مدیران) ، تایید نشد.(نامطلوب) 5- فرضیه پنجم (وضعیت به موقع بودن و زمان در تفکر مدیران) ، تایید نشد. (نامطلوب) همانطور که از نتایج حاصل از بررسی فرضیه ها مشخص است، چون وضعیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد، میانی و پایه معاونت نظارت مالی و خزانه داری کل کشور (که جامعه هدف این تحقیق می باشند)، در وضع نامطلوبی قرار دارد بنابراین می بایست طبق یک برنامه ریزی عملیاتی اقدام های لازم برای ترویج و تعمیق تفکر استراتژیک و تفهیم مفاهیم برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک در مجموعه مدیران معاونت مذکور، بعمل آید.