نام پژوهشگر: یاسمن فراهانی فرد
یاسمن فراهانی فرد سعید سید احمدی زاویه
می توان گفت عروسک به عنوان یک بازیچه، تندیس کوچکی است که اغلب کارکردی راه گشا برای سرگرمی و آموزش کودکان دارد. شاید ساخت عروسک در گذشته های دور، قدمتی هم زمان با تاریخ به وجود آمدن انسان داشته باشد، که در نخستین آیین های جادویی و مذهبی در سراسر جهان استفاده می شده است. این گونه به نظر می آید که یک قلوه سنگ متناسب، یک تکه چوب که شکل خاصی داشته، همیشه می توانسته نقش یک عروسک را برای آیین های خاص بازی کند. شاید از تاریخ آفرینش انسان، کودکان نیز با همین نوع عروسک ها بازی می کرده اند. عروسک ها همواره بازتاب فرهنگ یک منطقه و معرف نگرش و باورهای مردمان بوده اند و جدای از فرهنگ، بازتابی اقتصادی نیز به همراه داشته اند. در کنار این خصیصه می توان کارکردهای دیگری، هم چون کارکردهای آموزشی و تفریحی را نیز به آن افزود. در جهان عروسک های مشهوری وجود دارند که از جاذبه توریستی برخوردارند، مانند ماتریوشکا عروسکی تو در تو از کشور روسیه. یک عروسک می تواند در اقتصاد یک کشور هم تاثیر چشم گیری داشته باشد. در این پژوهش سعی شده است دارا و سارا به عنوان عروسک های مطرح کشورمان به لحاظ نیت های شکل گیری و پیشینه مورد مطالعه قرار گرفته و در برابر عروسک هایی از سایر فرهنگ ها تحلیل شوند. عروسک هایی چون هیناماتسوری از ژاپن، ماتروشکا و سایر عروسک های بومی از روسیه، باربی از امریکا و هانجی از کره انتخاب شده اند که هر کدام تاریخچه ای متفاوت دارند و نقشی مهم در فرهنگ کشورشان ایفا می کنند. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی می باشد و به روش توصیفی-تحلیلی و با بکارگیری تکنیک های مطالعات کتابخانه ای و مشاهده انجام گرفته است. نتایج به دست آمده از آن نشان می دهد که مبانی عروسک سازی مبتنی بر ابعادی فرهنگی، اجتماعی، فنی و روان شناسانه است که همگی در ذیل یک ایده و هدف جای می گیرد.