نام پژوهشگر: احترام نفری قلعه
احترام نفری قلعه انشاءالله رحمتی
یکی از مهم ترین آرمان های دیرینه بشر از آغاز تا کنون، سعادت و نیک زیستی است . پس غایت نهایی هر انسانی تحصیل کمال و سعادت بوده و انسان برای رسیدن به این غایت نیازمند ارتکاب افعال اخلاقی است. از طرفی هم برای رسیدن به کمال نهایی عناصری متعدد دخیل هستند از جمله مفاهیمی که به طور مستقیم با مفهوم "سعادت" در ارتباط هستند، مفاهیمی چون لذت و ألم، فضیلت و خیر می باشد.از اینرو ما نیز به رابطه سعادت با هر یک این مفاهیم در دیدگاه ارسطو و خواجه نصیر بطور مجزا اشاره میکنیم. ارسطو لذّت را لازمه سعادت میدانست و یادآوری می کرد که نباید لازمه شیء را با خود شیء برابر و یکی دانست، بلکه ارزش لذّت بستگی دارد به ارزش عملی که لذّت از آن پدید میآید و برخی لذّات شرند و یا سبب شر میشوند و نیز زندگی صرفا لذّتگرایانهای که عقل نقش اساسی در آن نداشته باشد برای موجود عاقل، مناسب نیست. خواجه نصیرالدین طوسی سعادت را دارای مراتبی میداند که پائینترین آن مربوط به حیات مادیانسان و مرتبه قصوای آن مربوط به آخرت است و آنرا سعادت تام میداند او معتقداست که در دنیا سعادت تام حاصل نمیشود زیرا درد و رنج و حسرت، و حرمان در درجه نهایی سعادت وجود دارد و لذت نهایی در راه رسیدن به کمال نهایی گاهی سرشار از درد و رنج است و می گوید سعادت انسان با حرکت ارادی به کمال «خویش»به دست می آید و بالاترین مرتبه فضیلت این است که افعال انسان الهی و خیر محض و بدون نظر به پاداش و کیفر و فقط برای خدا باشد و این خیر محض است که غایتی لنفسه است. تفاوت این دو فیلسوف در این است که ارسطو در راه رسیدن به سعادت فقط راه را نمایان کرده است و آن اینکه اگر لذت و ألم در حد وسط و اعتدال باشد موجب سعادت است ولی در فلسفه اخلاق وی خبری از تعیین هدف نیست.ضمن اینکه به نظر میرسد معیار"حدوسط" ارسطو معیاری کلی برای همه اخلاق فاضله نیست. بین دروغ و راست به عنوان یک رذیلت و فضیلت حدوسطی وجود ندارد.