نام پژوهشگر: مجتبی خادمی نژاد
مجتبی خادمی نژاد علیرضا ارشدی خمسه
در طول دهه های گذشته با توجه به آلودگی های محیط زیست و افزایش هدر رفت منابع و تولید گازهای گلخانه ای مفهوم لجستیک معکوس ظهور کرده است. لجستیک معکوس به صورت کلیه فعالیتهای لجستیکی برای محصولاتی که به پایان عمرشان رسیده اند و یا برای بهبود بیشتر نیازمند یک سری فرآیند هستند تعریف میشود. در دیگر تعاریف لجستیک معکوس تمام فعالیت های زنجیره تأمین که به صورت معکوس اتفاق می افتند را شامل می شود. و مهم ترین اصل در لجستیک معکوس این است که بسیاری از مواد که اصطلاحاً غیر قابل استفاده یا فاقد کاربرد برای مصرف کننده هستند ، دارای ارزش بوده و با اندکی اصلاح و مرمت می توانند مجدداً وارد زنجیره تأمین شوند.و باتوجه به تعاریف بالا یکی از کاربرد لجستیک معکوس که از ضروری ترین فعالیت های لجستیکی در عصر حاضر است.فرآیند جمع آوری زباله های شهری است. که از جمع آوری زباله ها شروع می شود و با فرآیند بازیافت زباله ها خاتمه پیدا میکند. .در این مقاله ما به بررسی مساله ی مکانیابی –مسیریابی وسایل نقلیه در شبکه ی جمع آوری زباله خواهیم پرداخت.این مساله دو هدف اساسی را در شبکه ی جمع آوری زباله دنبال می کند.نخست تعیین محل های جمع آوری زباله از بین نقاط کاندید و دوم تخصیص نقاط تولید کننده ی زباله به این مراکز جمع آوری و تعیین بهترین مسیر بین نقاط تخصیص یافته به هر مرکز جمع آوری.مدل ارائه شده در مقاله نمونه ای از مسائل مکانیابی مسیریابی معمول است با این تفاوت که به جای توزیع بارها در بین مراکز تقاضا ، به جمع آوری بارها از مراکز تولید زباله پرداخته می شود و به علاوه این مدل شرایط تغییرات در میزان تولید زباله در دوره های زمانی گوناگون (پویا) و حداکثر فاصله مجاز (محدود) از مرکز جمع آوری و در حالت چند دوره زمانی مورد بررسی قرار داده است. در ادامه برای بررسی شدنی بودن مدل چند مسئله ی کوچک از مدل توسط نرم افزار لینگو حل شده که حاکی از شدنی بودن مدل است. و در ادامه دو الگوریتم فراابتکاری توسط پژوهشگر پیشنهاد شده بروی چند نمونه مساله که در ادبیات موضوع مساله ی مکانیابی-مسیریابی بوده تست شده و نتایج حاصله با بهترین نتایج موضوع در این زمینه مقایسه شده که نشان دهنده کارایی الگوریتم های پیشنهادی است.