نام پژوهشگر: ناهید حیدری رامشه

«سیر تحوّل کرامات اولیا در مقامات عرفانی» (با تأکید بر اسرارالتّوحید، کلمات النّور، مقامات خواجه عبدالله انصاری و مقامات ژنده پیل)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  ناهید حیدری رامشه   حسین قربان پور آرانی

در اوّلین و قدیمی ترین و معتبرترین منابع تصوّف، بخشی به تعریف و توضیح و ذکر شواهدی از کرامات اولیاء اختصاص داده شده است. کراماتِ منقول در کتب صوفیّه در ادوار مختلف تاریخی، به علل گوناگون با تحوّلات روایی، لفظی و معنایی همراه بوده است؛ چنان که در دوره های اوّلیّه عرفان اسلامی دارای تعبیراتی ساده و محتوایی نسبتاً باورپذیر است، ولیکن با گذر زمان و به موازات تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی، این کرامات نیز از سادگی، باورپذیری و حقیقت مانندی و حالت تمثیلی دوره های نخستین، به اغراق، غلوّ، مُحال گویی، استعاره پردازی و حتّی افسانه پردازی در ادوار سپسین می گراید. این گرایش از حدود نیمه دوم قرن پنجم پرنگ تر و برجسته تر می گردد؛ تا این که در قرن ششم به اوج خود می رسد؛ به گونه ای که گاه، جای هیچ توجیهی در آن باقی نمی ماند. در این نوشتار بر آنیم تا با تأکید بر دو متن کلماتُ النّور فی مقامات شیخ أبی طیفور (= دفترِ روشنایی بایزید بسطامی) و اسرارالتّوحید فی مقامات شیخ أبی سعید، به منزله میراث بازمانده از سنّت عرفانی قرن چهارم و پنجم و دو اثرِ طبقات الصّوفیّه انصاری و مقاماتِ ژنده پیل، به مثابه میراث عرفانی قرن ششم و آمیخته به انواع کرامات و «با تکیّه بر وجهِ غالب» ، ضمن ملاحظه تحوّلی که به مرور زمان، در طول چندصدسال، در لفظ و معنی قصّه های کرامت رخ داد، چرایی و چگونگی سیر این تحوّل را ضمن تفصیل علل، اسباب و ریشه های آن بررسیم. بدون تردید تحولات سیاسی و آشفتگی های اجتماعی، حاکمیت چندین ساله ترکان سلجوقی و به تبع آن انحطاط شدید علوم عقلی و رکود خِردگرایی در ایرانِ قرن ششم، با نزول محتوایی و لفظی کرامات منقول در مقامات عرفانی ارتباطی تنگاتنگ و پیوندی ناگسستنی دارد.