نام پژوهشگر: حمیده لطفی
حمیده لطفی محمدرضا آهنچیان
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع کاربست آموزش¬های مهارتی منابع انسانی و عوامل موثر بر کاربست این آموزش¬ها انجام شد. روش پژوهش مطالعه موردی و میدان آن دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمع¬آوری داده¬های کیفی، 27 تن شامل 10 مدیر، 9 عضو هیئت علمی و 8 کارمند به¬علاوه¬ی 7 تن از کارشناسان و عضو هیئت علمی متخصص در زمینه آموزش منابع انسانی، به¬صورت هدفمند به¬عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه باز و نیمه ساختار یافته بود. نتایج نشان داد: موانع کاربست آموزش شامل 7 مورد: (نیازسنجی نا¬مناسب، مدت زمان دوره¬ها، مدرک¬گرایی و امتیاز ارتقا در آموزش¬ها، عدم کاربردی بودن آموزش¬ها، ارایه آموزش¬ها به¬صورت عمومی، عدم تطابق آموزش¬ها با محیط سازمان و مانع شدن مدیریت مافوق)، می¬باشد. همچنین عوامل موثر بر کاربست آموزش¬ به 4 دسته تقسیم می¬شوند: 1) ویژگی¬های فراگیر (توانایی، دانش و مهارت پیشین، تجربه، کنترل و نظارت بر رفتار، نگرش شغلی، انگیزه، خودکارآمدی و سودمندی ادراک شده)؛ 2) فرایند آموزش (ارزیابی نیاز¬های آموزشی، اهداف یادگیری، راهبرد¬ها و روش¬های آموزشی، نقش مربی، محتوای آموزشی، زمان کلاس¬ها، پیگیری)؛ 3) مشخصات سازمانی و محیط کار (جو انتقال در سازمان، حمایت¬های محیطی، بازخورد، فرصت استفاده، تقویت و تشویق در کار، فرهنگ سازمان، تضمین اشتغال و پاسخگویی)؛ و 4) عوامل فراسازمانی (انتظارات جامعه، منزلت اجتماعی و روند سریع رشد علم و تکنولوژی). توجه به این عوامل می¬تواند سازمان¬ را در تحقق هدف «کاربست آموزش»، یا «انتقال آموخته¬ها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است، یاری نماید.