نام پژوهشگر: مجتبی کفاشان کاخکی
مجتبی کفاشان کاخکی مهری پریرخ
هدف: محیط پویا و رقابتی سازمان های کنونی باعث شده است تا دانش و مدیریت دانش به یکی از مباحث اصلی مورد توجه سازمان ها تبدیل شود. در مدیریت دانش سازمانی، رویکردهای متفاوتی وجود دارد که به منزله راهبردهایی برای جهت گیری مدیریت دانش مورد استفاده قرار می گیرد. موفقیت هر سازمانی ارتباط تنگاتنگی با انتخاب راهبرد های مناسب آن دارد. راهبرد های سازمان را می توان در سه سطح راهبرد اصلی سازمان، راهبرد های وظیفه ای و راهبرد های عملیاتی طبقه بندی کرد. هماهنگی باید بتواند در سطوح مختلف راهبرد های سازمان به طور موفقیت آمیزی برقرار شود تا یک سازمان بتواند به هدف های خود دست یابد. هماهنگی راهبردهای وظیفه ای مانند راهبرد فرهنگ سازمانی، راهبرد های مدیریت دانش و زیر نظام های عملیاتی آن با راهبرد اصلی سازمان می تواند به اجرای موفق مدیریت دانش کمک کند. هدف اصلی تحقیق حاضر، شناسایی میزان هماهنگی راهبردهای سازمانی مورد توجه و بررسی نقش این هماهنگی ها بر میزان اجرای فعالیت های مدیریت دانش در کتابخانه های مرکزی دانشگاهی می باشد. روش: این پژوهش از نظر نتیجه، کاربردی است و به روش تبیینی - توصیفی انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش های گردآوری داده های کمی و کیفی بدست آمد. نمونه آماری این پژوهش را پنج دانشگاه جامع کشور (شامل دانشگاه های تهران، سیستان و بلوچستان، شهید بهشتی، شیراز و فردوسی مشهد) تشکیل داد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختار یافته و 3 پرسشنامه و یک سیاهه وارسی استفاده شد. زیر ساخت نظری مصاحبه که برای شناسایی راهبرد اصلی دانشگاه ها در نظر گرفته شد، نظریه دیوید، پرسشنامه شناسایی راهبرد فرهنگ سازمانی، نظریه دنیسون و میشرا، پرسشنامه شناسایی راهبردهای مدیریت دانش نظریه بیرلی و دالی، پرسشنامه شناسایی راهبرد های زیر نظام های مدیریت دانش بر پایه برخی از متون، نظریه نوناکا و تاکوچی و نظریه چوی و لی شکل گرفت. محتوای سیاهه وارسی را مصداق های پیاده سازی مدیریت دانش تشکیل داد. یافته ها: نتایج بدست آمده، نشان دهنده عدم هماهنگی بیرونی کل در 3 دانشگاه و هماهنگی بیرونی کل متوسط در 2 دانشگاه مورد مطالعه بود. از بعد هماهنگی درونی کل، در 3 دانشگاه عدم هماهنگی، 1 دانشگاه هماهنگی متوسط و 1 دانشگاه هماهنگی قوی مشاهده شد. همچنین نتایج آزمون فرضیه ها، نشانگر وجود رابطه مستقیم به نسبت قوی بین هماهنگی بیرونی کل راهبردها (هماهنگی بیرونی عمودی و افقی) و میزان پیاده سازی مدیریت دانش و رابطه مستقیم و قوی بین هماهنگی درونی کل راهبردها (هماهنگی درونی عمودی و افقی) و میزان اجرای مدیریت دانش بود. کاربرد های احتمالی: الگوی طراحی شده در این پژوهش می تواند توسط مدیران سازمان ها بویژه دانشگاه ها و کتابخانه ها به عنوان ابزاری برای انتخاب و هماهنگ سازی راهبرد های نظام مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی با راهبرد اصلی سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، این الگو می تواند به عنوان ابزاری برای بررسی وضعیت فعلی انواع هماهنگی های راهبردی مورد مطالعه در این پژوهش برای سایر دانشگاه ها و سازمان ها بکار گرفته شود. ارزش و اصالت: از آنجائیکه مدیریت دانش بعنوان رویکردی برای توسعه سازمان ها و نیز دستیابی به رسالت و هدف های آنها بشمار می آید، توجه به راهبردهای آن در راستای راهبردهای سازمان می تواند نقش این مطالعه را در ارزش آفرینی حرفه علم اطلاعات و دانش شناسی در مدیریت سازمان ها مشخص کند. الگوی مفهومی پژوهش نیز می تواند مبنای بسیاری از پژوهش ها و توسعه تفکر راهبردی در سازمان ها باشد.