هیچ سازمان موفقی را نمی توان یافت که اهمیت مشتری و لزوم مشتری مداری را درک نکرده باشد.تصور تولید بیشتر و بالا بردن سطح کیفی و کمی آن بدون داشتن مشتری خیالی بیهوده است.درک این موضوع مشتری مداری و توجه به مشتری را در عرصه رقابت سازمان هاقرارداده است.در این میان بهره گیری از شیوه های نوین کسب وکار که بتواند سازمان را در این امر مهم یاری نماید بسیار پراهمیت جلوه نموده و مورد توجه مدیریت سازمان هاقرارگرفته است. مهندسی مجدد به عنوان یکی از روش هایمهم در این زمینه و خصوصاً راهکار ایجاد تحول و افزایش بهره وری سازمان حدود دو دهه است که در کشورهای صنعتی مورد توجه قرار گرفته و اجرای آن در برخی از سازمان هانتایج قابل ملاحظه ای در پی داشته است. مهندسی مجدد رامی توان بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه ایفرآیند ها برای رسیدن به پیشرفتی شگفت انگیز در معیارهایی همچون سرعت،کیفیت،هزینه جهت رسیدن به اهداف سازمانی تعریف نمود. با وجود اینکه مهندسی مجدد یک تحول بزرگ مدیریتی است از نگاه دیگر می تواند همراه با ریسک فراوانی باشد.مهندسی مجدد همانند یک تیغ دو لبه است که در یک طرف آن تحولی شگرف و در طرف دیگر آن یک ناکامی بزرگ است. اجرای موفق پروژه هایی نظیر مهندسی مجدد که بسیار هزینه بر و نفس گیر است علاوه بر تلاش و پیگیری فراوان نیاز به عوامل دیگری نیز دارد. رمز موفقیت در دانش و توانایی است و نه در بخت و اقبال. با گذر از انقلاب صنعتی و ورود به هزاره جدید دیگر موتور محرک رشد سازمان هابه سرمایه و نیروی انسانی محدود نمی شود.مهم ترین متغیر رشد همه جانبهسازمان هاو بنگاه های اقتصادی در عصر حاضر دانش است. جهانی شدنروزافزونکسب وکار ها، مهندسی مجدد، کوچک سازیسازمان ها،برون سپاریفعالیت هاو خدمات و توسعه عظیم فناوری همگی شان حکایت از این دارد که به کارگیریاثربخش تر و کاراتر دارایی های دانش، به عنوان منبعی ارزشمند و راهبردی اهمیتی بیش از هر زمان دیگر یافته است. با حضور اقتصاد دانش محور اقتصاد جهانی یکپارچه شده و توسط فناوری اطلاعات مبدل به یک اقتصاد جهانی واحدمی شود.بدیهی است که کلید موفقیت در این اقتصاد جدید دانش است و از آن به عنوانمهم ترین مزیت رقابتی و راهبردی سازمان هانام بردهمی شود. مدیریت دانش به شکل نوین سازمان هارا در تغییر و سازگاری با اقتصاد جدید دانش محور یاری می دهد.