نام پژوهشگر: سعیده عبدی
سعیده عبدی محمدحسین کرمی
عشق آغاز و پایان سیر هستی است، موهبتی که فرشته باوجود مقام روحانی¬اش آن را نمی¬شناسد و گفته شده که فقط بشر از این موهبت برخوردار است. بحث دربارۀ عشق و شناخت آن بی¬اغراق از بزرگترین اسرار ادبیات ایران و جهان است، هزاران بار تکرار شده و همچنان تکرار خواهدشد. شعر و عشق نیز در طی قرن ها دو موضوع پیوسته شدند و آنچنان در تکامل با هم به اوج رسیدند که امروزه اگر عشق را از شعر فارسی حذف کنیم بی شک بخش مهمی از آن را نادیده گرفته ایم. درواقع ادبیات فارسی از این کلمه، مفهومی یگانه ساخته و تغییرهای معنایی این کلمه، نشان¬دهندۀ تحولی است که تمدن ایرانی را شکل داده اند. واژه¬های عاشق و معشوق شعر فارسی نیز تقریباً با همین تغییرات معنایی دستخوش تحول شدند و از زمین به آسمان رسیدند و گاه در فضایی رازآلود، ناشناخته باقی ماندند، به شکلی که تشخیص زمینی و یا آسمانی بودن معشوق شعر فارسی در دوره¬های بعد دشوار شده است. انوری به عنوان شاعری تأثیرگذار بر ذهن و زبان شاعران پس از خود موردی مناسب برای تحقیق در این باره است، اشعار عاشقانۀ او نمایندۀ بهترین اشعار و نمونۀ فصاحت و روانی در زبان فارسی است که با ویژگی¬هایی چون صداقت و گفت¬وگوهایی مناسب تبدیل به الگویی برای سعدی، شاعر عشق، شده¬است. عشقی که انوری ازآن سخن گفته می¬تواند راز شناخت معشوق زبان فارسی باشد، چراکه اشعار او نشان¬دهندۀ دورۀ تحول از سبک خراسانی به عراقی است، علاوه بر این، شعر انوری در پژوهش¬های پیشین بیشتر از نظر واقع شدن در دورۀ بینابین و تغییر معنا مورد توجه بوده و کمتر به عنوان یک دورۀ مستقل در شعر فارسی بررسی شده¬است . بنابراین در این رساله، به بررسی عشق و تغییرات معنایی و اجتماعی آن می¬پردازیم سپس، عوامل تغییر مفهوم آن را در اجتماع آن زمان، که نشان دهندۀ پیوند دوسویۀ اندیشۀ انوری و جامعۀ اوست، بررسی می¬کنیم و در فصلی دیگر به بررسی اشعار انوری پرداخته و مفاهیمی که نشانۀ تأثیرپذیری و تأثیرگذاری انوری بر زبان و معشوق شعر فارسی هستند، بررسی خواهدشد.