نام پژوهشگر: محبت صیادیان
محبت صیادیان مهرداد صفرزاده
داستان ها دارای ویژگی ها و شیوه های بیانی متنوع و گوناگونی هستند که درک و فهم صحیح پیام آن ها، به شناسایی درست اهداف، ویژگی ها و شیوه های بیان آن داستان ها بستگی دارد. قرآن کریم نیز با توجه به اهمیت و نقش داستان در تربیت روحی و روانی انسان ها، حجم زیادی از آیات خود را به داستان و داستان گویی اختصاص داده و برای بیان آن ها از شیوه های گوناگونی استفاده کرده است که شایسته تحقیق و بررسی بیشتری هستند. نگارنده نیز با توجه به اهمیت و شایستگی این موضوع؛ به بررسی و تحلیل ویژگی ها، اهداف، عناصر و شیوه های بیان داستان های قرآنی پرداخته و برای انجام این کار، بیشتر به منابعی رجوع کرده است که داستان های قرآنی را از دیدگاه هنر و ادبیات مورد پردازش قرار داده اند. نتیجه تحلیل ها و بررسی ها این است که داستان های قرآن کریم، از نوع و ماهیت تاریخی و حقیقی برخوردارند ؛ اما قرآن برای بیان بهتر این حقایق و تأثیرگذاری بیشتر آن ها بر مردم، برخی عناصر هنری و ادبی داستان گویی را به خدمت گرفته است؛ ولی از نمادانگاری بی پایه و اساس، پرهیز نموده است. علاوه بر این، افسانه انگاری و اسطوره پنداری تعدادی از داستان های قرآن کریم، در برداشت های نادرست برخی از قرآن پژوهان از اصطلاح «أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ» ریشه دارد که این برداشت های نادرست نیز موردنقد و بررسی قرارگرفته است.