نام پژوهشگر: سارا حاجی علیانی
سارا حاجی علیانی علی اصغر میرک زاده
جامعه ی عشایری بخشی از ساختار اقتصادی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی کشوراست ودر پیکره ی جامعه ی ملی ما عضوی پرکار به شمار می رود(سازمان امور عشایری،1384). شیوه ی زیست این جوامع مبتنی بر کوچ است که از مقدم ترین اشکال حیات اجتماعی می باشد.اهمیت کارکردی این شیوه ی زندگی، از اینجا ناشی می شودکه عشایر را می توان جامعه ای با فعالیت های اقتصادی به شمار آورد که بنیان اقتصادی آن ها متکی بر دام و تولیدات دامی است و دامپروری اساس اشتغال، منبع تامین درآمد و یکی از علل بقای این جوامع محسوب می شود( شکور و رضایی،1389،ص123). در بیان وجهی دیگر از اهمیت کارکردی کوچ نشینی، می توان به نقش زندگی عشایر و به ویژه اقتصاد آن ها (دامداری)در اقتصاد ملی اشاره داشت؛ چرا که آن ها ازمراتع پراکنده و دورافتاده و دور از دسترس روستائیان برای مصرف دام ها استفاده می نمایند(شاطری و حجی پور،1390،ص42). عشایر افزون بر تولید گوشت قرمز که مهم ترین عامل پرورش دام است محصولات دیگر همچون فرآورده های لبنی(شیر، ماست، کشک و...)و الیاف دامی(مو، پشم و کرک)تولید می کنند.اضافه بر این صنایع دستی یکی دیگر از سازوکارهای اقتصادی آن ها به شمار می آیند که وجود این صنعت در عشایر بخشی از نیازمندی های خانوار را برآورده می کند(عبداللهی،1386،ص5). بنابراین جامعه ی عشایری را می توان به عنوان یکی از بزرگترین واحدهای تولید کننده ی دام، فرآورده های دامی و صنایع دستی کشور برشمرد که چندین برابر نسبت جمعیتی خود(بیش از ده برابر)در تهیه ی مواد پروتئینی و به ویژه گوشت قرمز نقش دارند(دلاور،1389،ص30). از طرفی چون بازاریابی به عنوان یک فرآیند-مدیریتی تعریف می شود که افراد و گروه های اجتماعی از طریق تولید و مبادله ی کالا به تامین نیازها و خواسته های خود اقدام می نمایند(میرک زاده و بهرامی،1390،ص29). لذا مفهوم بازار و بازاریابی به عنوان یکی از مقولات مهم و ارزشمندی است که در حیطه ی مباحث اقتصادی مطرح می شود، به طوری که بررسی بازاریابی در متون اقتصاد کشاورزی سابقه ای طولانی دارد و با توسعه ی شهرنشینی و دورشدن مراکز از نواحی تولید، بیش از پیش اهمیت یافته است و اهمیت آن به حدی است که حتی اسلام مبانی و پایه های بازاریابی را بر پایه ی فقه، اخلاق و ارزش های الهی می داند(نجفی و کاظم نژاد،1383؛امیر شاهی و همکاران،1390). از این رو با توجه به نقش عشایر در فرآیند فعالیت ها و توسعه ی اقتصادی کشور، ضرورت بازاریابی را برای تولیدات عشایری نمایان می سازد به طوری که آن را می توان به عنوان عاملی مهم، برای توسعه اقتصادی کشور دانست، چرا که بازاریابی نه تنها محصولات تولید شده را در داخل کشور توزیع می کند بلکه با گسترش دائمی تجارت بین المللی، این وظیفه را در سطح جهانی نیز انجام می دهد(رحیمی موقر،1372،ص1). بر همین اساس با توجه به تولید بیش از 4/1(یک چهارم)کل گوشت مصرفی کشور به دست عشایر در کنار تولیدات لبنی و انواع صنایع دستی، درآمدحاصله کفاف زندگی ساده ی خانوار عشایری را نمی دهد و عشایر همچنان در تنگ دستی زندگی می کنند(علی پور و حجت،1390،ص150). علیرغم نقش عشایر در فرآیند فعالیت های اقتصادی، بررسی های انجام شده حاکی از آن است که درصد فروش در خانوارهای عشایری نسبت به دیگر بهره برداری های دامی پائین است. علاوه بر این سنت پروار بندی و عرضه ی به موقع دام به بازار رایج نیست و بره ها و بزغاله ها در سنین پائین و به دلیل کمبود نقدینگی و تامین امرار معاش، عمدتا در ییلاق به فروش می رسند. از سویی دیگر بتدریج و همزمان با بالا رفتن هزینه های دامداری عشایر، دامدار فقیرتر شده و برخی نیز به علت غیر اقتصادی بودن دام، از گردونه ی کوچ نشینی خارج شده و به یکجانشینی روی می آورند(دهقانیان و کهنسال،1379،ص42). تولید صنایع دستی نیز در خانوارهای عشایری به صورت ابتدائی انجام می شود. این تولیدات بیشتر جنبه ی خودمصرفی داشته و فروش این تولیدات محدود است به طوری که صنایع دستی آن ها از رقابت با کالاهای صنعتی بازمانده ودر معرض زوال و نابودی قرار گرفته است(اکبری و میزبان،1383،ص54). بر همین اساس می توان گفت که علیرغم مزیت نسبی جوامع عشایر در تولید بسیاری از محصولات، بازاریابی به عنوان یکی از مهم ترین مشکلاتی است که جوامع عشایری با آن مواجه اند که نشان دهنده ی چالش های پیشروی بازاریابی تولیدات جوامع عشایری است(فلاحی و خلیلیان،1387،ص14). لذا شناخت چالش های بازاریابی و تلاش برای ارایه ی راه کارهای مناسب و اصلاح ساختار بازار و بازاریابی ضروری است. که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.