نام پژوهشگر: آلاله گرجى زاده
آلاله گرجی زاده بهزاد ساعدی بناب
نیمه دوم قرن بیستم و قرن بیست و یکم که در آن قرار داریم عصر تکثر نهاد های قضایی بین المللی می باشد. بعد از جنگ جهانی دوم جامعه بین الملل شاهد گسترش روزافزون تشکیل محاکم بین المللی در عرصه های مختلف زیست جمعی می باشد و کشورها به دلیل هنجارمند تر شدن روز افزون روابط خود در موضوعات مختلف تن به تاسیس محاکم بین المللی داده اند. بغیر دیوان بین المللی دادگستری، محاکم بین المللی جهانشمول و منطقه ایی پا به عرصه وجود گذاشته اند. بعنوان مثال، می توان به تاسیس دیوان بین المللی دریاها، مرکز حل وفصل اختلافات مربوط به سرمایه گذاری موسوم به اکسید، دیوان های موردی رسیدگی به جرایم جنگی، دیوان بین المللی کیفری، دیوان اروپایی و امریکایی حقوق بشر و در نهایت نهاد حل و فصل اختلافات سازمان جهانی تجارت اشاره کرد. در این میان، هم دیوان بین المللی دادگستری و هم رکن حل وفصل اختلافات سازمان جهانی تجارت در مقایسه با دیگر محاکم بین المللی به دلیل اهمیت شان با اقبال بیشتری نزد کشورها مواجه شده اند. شناخت نسبی از ماهیت وجودی و شخصیت حقوقی دو مرجع حل و فصل اختلافات، دیوان بین المللی دادگستری و سازمان تجارت جهانی به همراه سیر تحول مکانیسم حل اختلافات در آنها در طول زمان، زوایای عملکرد این نهادها را هر چه بیشتر تبیین می نمایند. دیوان بین المللی دادگستری که از پیشگامان حل و فصل اختلافات دولت ها در جهان می باشد، احکام و توصیه های بسیاری را در طول حیات خود صادر نموده است. اما در زمینه اجرای آنها چندان موفق نبوده و مسئله ی اجرای حکم در این نهاد در هاله ای از ابهام قرار دارد زیرا اساس اجرای احکام آنها مبتنی بر تمایل دولت ها به پیروی از مقررات حقوق بین الملل و منشور قرار دارد. لیکن در سازمان تجارت جهانی ضعف های موجود در اجرای احکام دیوان، تا حدودی مرتفع گشته است. به این دلیل که نظام حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی با تعیین دستگاه نظارت مستقل و ضمانت اجرای موثّر، از قوّت و کارآمدی بیشتری برخوردار می باشد.