نام پژوهشگر: مائده میرزایی عطاآبادی
مائده میرزایی عطاآبادی فاطمه کاتب
چهره یگانه تمایز اساسی میان پیکر آدمی و حیوانات است، شاید در نگاه نخست پیکر لخت آدمی تفاوت خاصی با سایر حیوانات نداشته باشد.بالاخص آنجا که فقط فیگور آدمی (منهای چهره) مورد نظر باشد. اما چهره به واسطه ی ابعاد سراپا تاریخی خود، به واسطه ی انعطاف بی مانندش در بازنمایی حالات درونی (در تقابل با چهره ی صلب و یکنواخت سایر حیوانات) و به واسطه ی حک و رسوب تاریخی درون خود واجد اهمیتی خاص می شود. خصلت بازنمایی کننده و درعین حال پنهان کننده ی چهره و توان آن برای به مادیت بخشیدن به حالات انسانی،رابطه آن با هویت آدمی و ... آن را به موضوعی مهم برای هنرهای تجسمی (نقاشی، مجسمه،عکاسی و...) تبدیل کرده است. بررسی اجمالی تاریخ هرکدام از این هنرها درگیری اساسی آنها با پرتره را به خوبی نشان می دهد. از نیم تنه های یونان باستان تا نقاشی ها، عکس ها و مجسمه های عصر حاضر همگی نشان دهنده ی دلمشغولی هنر و هنرمندان در بازنمایی تصویر انسانی ست. برای ورود به دنیای پرترهنگاری بیش از هر چیز میبایست از چیستی آن سخن گفت و فاکتورهایی که آن را از دیگر ژانرهای هنری متمایز میسازد، برشمرد- مولفه هایی همچون شباهت، مای مه سیس، بازنمایی، هویت و رابطه ی بین هنرمند، سوژه، مشتری و بیننده- که این خود ما را به حیطه ی کارکرد پرترهها رهسپار میسپارد که برشماری و بررسی این کارکردها را ضروری میسازد بعلاوه مشخص کردن ویژگی ها و انواع پرتره نگاری نیز از مولفه هایی ست که می بایست در این مطالعه به آن پرداخته شود. در این پایان نامه سعی شده با استفاده از روش های تاریخی، توصیفی و تحلیلی به مواردی که در بالا ذکر شده پرداخته شود تا بتوأن دلایلی منطقی و محکم برای بیان این ویژگی ها و تحلیل ارائه داد تا در نهایت به شناخت بهتر و عمیق تر پرتره نگاری غرب دست یابیم.