نام پژوهشگر: سولماز شمخالی
سولماز شمخالی برات زنجانی
ادبیات داستانی دارای پیشینه ای به درازای تاریخ است، از آن روزگار که بشر توانست سخن بگوید، ادبیات داستانی شکل گرفت. داستان، حکایت، قصه و . . . همه یک هدف داشتند و آن انتقال اندیشه و تجربه به دیگران بوده است و داستان نویسی به شکل امروزی و جدید با گذشت روزگاران رواج یافته است. داستان کوتاه با محمدعلی جمالزاده دچار تحول شد و این تحول بزرگ بر طرح داستان ها نیز تأثیر بسزایی گذاشت. طرح و پیرنگ که ستون داستان است، افکار و اندیشه نویسنده را نمایش می دهد و حوادث داستان را به صورت عقلانی و منظم بیان می کند. یک خواننده خوب می تواند با خواندن داستان اندیشه و دیدگاه نویسنده دست یابد. راوی داستان که همان زاویه دید در داستان را بیان می کند، از طرف نویسنده انتخاب می شود و این نویسنده است که روایتگر داستانش را انتخاب می کند که اول شخص باشد یا سوم شخص و یا . . .، نویسنده جایگاهی برای خود در داستان در نظر می گیرد تا به بهترین شکل داستانش را روایت کند. هدف از پژوهش ارائه شده، آشنایی با ذهن نویسندگان با بررسی کردن طرح و پیرنگ در داستان و این که نویسنده برای توصیف داستان از چه جایگاهی استفاده کرده است، با بررسی زاویه دید در داستان. تاحد امکان از کتاب هایی با این موضوع و همچنین مقالات و مجلات استفاده شده است.