نام پژوهشگر: مهدی صحرایی
مهدی صحرایی ابوالقاسم رحیمی
از دیرباز، شعر به عنوان ابزاری تأثیرگذار، به دلیل داشتن ویژگی هایی نظیر وزن، قافیه و ردیف، موسیقی و صورت های خیال از نثر، ممتاز شد و در بین مردم، جایگاه ویژه ای یافت؛ ویژگی هایی که باعث هنری شدن آن شد. بعدها، از این ویژگی ها که در حوزه ی زبان شعر قرار داشت، به عنوان فرم یاد شد و مکتب فرمالیسم، شکل گرفت. نخستین نشانه های فرمالیسم در سال 1914م.، در روسیه پدیدار شد. طرفداران این مکتب، اگر چه محتوا را به طور کامل رد نکردند، بیشتر توجه خود را معطوف فرم اثر هنری کردند. فرمالیست های اولیه، «آشنایی زدایی» را به عنوان مهم ترین مولفه ی مکتب فرمالیسم، مطرح کردند و معتقد بودند اثر هنری، وقتی می تواند تأثیرگذار باشد که در آن چه به علت کثرت کاربرد، برای مخاطب، عادی و اصطلاحاً خودکار شده است، آشنایی زدایی به وجود آورد. البته بعدها فرمالیست های متأخر، اصطلاح «برجسته سازی» را جانشین آشنایی زدایی کردند؛ چرا که بر این باور بودند که آن چه برای آشنایی زدایی ایجاد می شود نیز بر اثر تکرار خودکار و تکراری می شود و دیگر جلب توجه نمی کند؛ ولی برجسته سازی در برابر آشنایی زدایی که حالتی ایستا دارد، فعال و پویاست. فرم در شعر فارسی، از دیرباز جایگاهی ممتاز داشت؛ اگرچه به این نام، نامیده نمی شد؛ به گونه ای که در بررسی شعر شاعران بزرگی چون حافظ، کم تر بیتی را می یابیم که از ویژگی های فرمی نظیر صورت های خیال و موسیقی بی بهره باشد. این ویژگی ها در شعر شاعران معاصر نیز بازتاب گسترده ای دارد. شاعران معاصر، از جمله شاعران خطّه ی سبزوار، از این ویژگی ها در جهت دلنشین کردن زبان خود بهره جسته اند. ویژگی هایی که باعث ایجاد فراهنجاری های واژگانی، دستوری، موسیقی و نیز بهره گیری از صورت های خیال در شعر آن ها شده است.