نام پژوهشگر: محمد ایوب ریگی
محمد ایوب ریگی دادخدا خدایار
تصوف یکی از گرایش های اسلامی است که از بدو پیدایش تاکنون تحولات و تطورات زیادی را تجربه نموده است. تصوف در قرن اول هجری به این نام شناخته نمی شد و اولین کسی که صوفی نامیده شد، ابوهاشم صوفی (150 هجری) بود. تصوف در قرن دوم و سوم هجری، به اسم زهد و عبادت شناخته می شد و در اواخر قرن سوم دارای حدود و تعاریف شد. سپس در اثر تنوع مباحث و تفاوت آراء مرزبندی هایی میان صوفیان به وجود آمد که در ادوار بعدی آن ها را به سلسله های عرفانی تعبیر کردند. بعدازآن تندروی و افراط در آن پدید آمد و وارد مباحث فلسفی شد. در قرون بعدی تصوف در همه ی بلاد اسلامی و ازجمله ایران گسترش یافت. در بلوچستان ایران نیز شاهد گرایش های عرفانی هستیم و طرق نقشبندی و قادری و چشتی در زمان حال رواج بیشتری دارند. یکی از موضوعات جدی در تصوف ارتباط بین طریقت و شریعت و نوع تعامل علماء و فقها با متصوفین بوده است که انتقادات و مخالفت هایی را نسبت به اصل تصوف و یا بعضی از اعمال و رسوم صوفیه دربر داشته است، به طوری که به مرورزمان نگاه های منفی متوجه عنوان تصوف شد و لفظ عرفان کاربرد بیشتری یافت. در بلوچستان علماء و تحصیل کردگان علوم دینی که اهل عرفان و تصوف هستند از مکتب دیوبند تأثیر پذیرفته اند که منشأ آن شبه قارّه هند است، عرفای دیوبندی طریقت را بعد باطنی شریعت می دانند و پیروی از قرآن و سنت را شرط لازم و ضروری برای تزکیه و تهذیب نفس می دانند اما درعین حال گروه های دیگری نیز مروج تصوف و طریقت های عرفانی هستند و عقاید و اعمالشان در تثبیت یا تضعیف جایگاه تصوف سهم بسزایی داشته و دارد. در این تحقیق سعی بر آن است که مشرب های عرفانی در بلوچستان را موردمطالعه و کنکاش قرار دهیم.