نام پژوهشگر: نرگس مهدی آبادی

تجزیه و تحلیل رابطه بین حاکمیت شرکتی، هموارسازی سود و کیفیت گزارشگری مالی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده حسابداری و مدیریت 1393
  نرگس مهدی آبادی   داریوش داموری

مطالعه حاضر به تجزیه و تحلیل رابطه بین حاکمیت شرکتی، هموارسازی سود و کیفیت گزارش گری مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387- 1391 پرداخته است. نمونه مورد بررسی در این پژوهش 114 شرکت و به عبارت دیگر 570 سال-شرکت می باشد. در این پژوهش از درصد مالکیت سهامداران نهادی، درصد اعضای غیرموظف هیئت مدیره، درصد سهامداران عمده، اندازه هیئت مدیره، وجود واحد حسابرس داخلی، امتیاز کیفیت و افشا، تعداد جلسات هیئت مدیره به عنوان مکانیزم های حاکمیت شرکتی استفاده شده است. برای محاسبه درجه هموارسازی سود دو شاخص تاکر و زاروین (tz)(2006) و آلبرت و ریچاردسون(ar)(1990) به کار برده شده است. در مورد محاسبه شاخص هموارسازی سود در این پژوهش سعی بر آن است تا با استفاده از نتایج حاصل از بکارگیری دو روش tz و ar شرکت ها بر اساس درجه هموارسازی سود محاسبه شده از 1 تا 114 رتبه بندی شوند. رتبه های بالاتر در این طیف نشان دهنده درجات بالاتر هموارسازی است. شاخص کیفیت گزارش گری مالی و آگاهی بخشی در این تحقیق رابطه بین سود دوره جاری و جریانات نقد دوره بعد می باشد. تحلیل داده های این پژوهش با استفاده از رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از داده های ترکیبی انجام گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر رابطه ضعیف بین حاکمیت شرکتی و درجه هموارسازی سود می باشد. امتیاز کیفیت و افشا در روش ar و در سه سطح سود شامل سود عملیاتی، سود عملیاتی پس از کسر هزینه استهلاک و سود قبل از اقلام غیر مترقبه با درجه هموارسازی سود رابطه مثبت و معناداری داشت. تعداد جلسات هیئت مدیره تحت روش tz با درجه هموارسازی سود رابطه منفی و معنی دار دارد. درصد سهامدران عمده تحت روش ar و در سطح سود خالص با درجه هموارسازی سود رابطه مثبت و معنادار و در روش tz با درجه هموارسازی سود صورت گرفته دارای رابطه منفی و معناداری می باشد. بین سایر مکانیزم های حاکمیت شرکتی مورد استفاده در این پژوهش و درجه هموارسازی سود صورت گرفته رابطه ی معناداری یافت نشد. همچنین نتایج حاصل بیانگر این موضوع است که درجه هموارسازی صورت گرفته نیز در سه سطح سود (شامل سود عملیاتی، سود عملیاتی پس از کسر هزینه استهلاک و سود قبل از اقلام غیر مترقبه) منجر به افزایش ارتباط بین سود دوره جاری و جریانات دوره بعد به طور مثبت شد. در سطح "سود خالص" در هیچ یک از دو روش ar و tz هموارسازی سود، نتوانست باعث افزایش ارتباط بین سود دوره جاری و جریانات دوره بعد به صورت مثبت شود که این نشان دهنده این موضوع است که هموارسازی سود صورت گرفته در این سطح، از آگاهی بخشی برخوردار نبوده است.