نام پژوهشگر: مسعود اسفندیاری

تحلیل ساختار تقاضا برای چوب در میان گروه های درآمدی شهرستان دورود و شناسایی عوامل موثر بر آن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1393
  مسعود اسفندیاری   کامران عادلی

تنوع زیاد محصولات به همراه افزایش رقبا، لزوم شناخت دقیق بازار و ارتباط نزدیک با مشتری را روشن می سازد. این موضوع در خصوص فرآورده های چوبی که با طیف وسیعی از مصرف کنندگان با سلیقه ها و ترجیحات متفاوت روبرو هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا این بررسی قصد دارد تا ساختار تقاضا برای چوب در میان گروه های درآمدی شهرستان دورود را تحلیل و عوامل موثر بر آن را شناسایی نماید. ابتدا با استفاده از عامل محل سکونت، مناطق مختلف شهر در چهار گروه درآمدی طبقه بندی شدند. سپس پرسش نامه ها توزیع و تکمیل شدند. عوامل موثر بر انتخاب فرآورده های چوبی شناسایی و سپس اهمیت هر یک از عوامل مذکور با کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی تعیین شد. رتبه بندی شاخص ها نشان داد که شاخص اقتصادی در تمام گروه های درآمدی تأثیرگذارترین شاخص است. سرانه درآمد ماهیانه 362/14هزار تومان و سرانه مصرف چوب 0/185 متر مکعب برآورد گردید. نتایج نشان داد که اختلاف مصرف چوب در میان گروه های درآمدی در سطح 5 درصد معنی دار می باشد. در چارک های اول و دوم کالاهای ضروری درصد بالایی از مجموع کالاهای چوبی را تشکیل داده است در حالی که در چارک های سوم و چهارم کالاهای لوکس دارای بالاترین فراوانی هستند. همچنین مقایسه ارزش فرآورده های چوبی در چارک های مختلف نشان داد که سرانه این ارزش در چارک اول 3440، در چارک دوم 809، در چارک سوم 405 و در چارک چهارم 454 هزار تومان است. کشش های درآمدی به دست آمده برای چارک های دوم تا چهارم مثبت و برای چارک اول منفی بود که این امر مبین این مطلب است که با افزایش درآمد در چارک های دوم تا چهارم، تقاضا برای چوب افزایش و در چارک اول کاهش می یابد.کشش درآمدی برای تمام چارک ها کم تر از واحد است. به عبارت دیگر چنان چه درآمد یک درصد تغییر نماید، تقاضای چوب کم تر از یک درصد تغییر خواهد کرد. نتایج این بررسی ضمن کمک به درک بهتر بازار مصرف خانگی چوب با توجه به ترجیحات مصرف کنندگان، تغییرات ساختار تقاضای چوب را در طول زمان پیش بینی و برنامه ریزی متناسب با آن را برای آینده ارائه می نماید.