نام پژوهشگر: رحمت اله دهقان خلیی

مقایسه واکنش جوانه زنی و سبز شدن سه توده جو دره (hordeum spontaneum koch) به عوامل محیطی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  رحمت اله دهقان خلیی   وحید اسلامی

جو دره (hordeum spontaneum koch) علف هرز یک ساله زمستانه، از خانواده گرامینه است که جد جو زراعی بوده و یکی از علف های هرز بسیار مهم و مهاجم مزارع غلات و تهدیدی برای پایداری تولید غلات در ایران محسوب می شود. لذا پژوهشی باهدف بررسی واکنش جوانه زنی، سبز شدن و رشد سه توده مختلف این علف هرز (توده های مرودشت، داراب و کرمانشاه) به شرایط محیطی مختلف، در آزمایشگاه و گلخانه دانشکده کشاورزی بیرجند در سال 1392 باهدف شناسایی خصوصیات بیولوژیکی این علف هرز انجام شد. بدین منظور سه مطالعه آزمایشگاهی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار و در دو شرایط نوری شامل تناوب نوری (16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) و تاریکی مداوم، شامل بررسی اثر دمای متناوب (با چهار سطح 22/5-17/5، 15-25، 27/5-12/5 و 10-30 درجه سانتی گراد (روز/شب)، شوری (با شش سطح صفر، 3، 6، 9، 12 و 15 دسی زیمنس بر متر) و خشکی (با شش سطح صفر، 3-، 6-، 9-، 12- و 15- بار) در ژرمیناتور و دو آزمایش در گلخانه به صورت بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار شامل اثر عمق دفن (با شش سطح صفر، 1، 3، 5، 7 و 9 سانتی متر) و خشکی (با سه سطح آبیاری 25، 50 و 75 درصد ظرفیت نگه داری آب خاک) اجرا شد. نتایج آزمایش های محیط ژرمیناتور نشان داد که بذور جودره در شرایط تاریکی مداوم از جوانه زنی و طول ریشه چه و ساقه چه بیشتری برخوردار بودند، حال آن که در شرایط تناوب نوری از وزن خشک ریشه چه و ساقه چه بیشتری برخوردار بودند. حداکثر و حداقل درصد و سرعت جوانه زنی به ترتیب در توده داراب و مرودشت و در دماهای متناوب 25-15 و 30-10 مشاهده شد. با افزایش سطوح خشکی و شوری درصد و سرعت جوانه زنی و همچنین طول و وزن خشک ریشه چه و ساقه چه هر سه توده کاهش یافت. در هر دو آزمایش خشکی و شوری، حداکثر درصد جوانه زنی به ترتیب در توده های داراب، کرمانشاه و مرودشت در سطح شاهد (آب مقطر) رخ داد که با سطح 3 بار اختلاف معنی داری نداشت و در سطوح پایین خشکی (0، 3- و 6- بار) و در تمام سطوح شوری درصد جوانه زنی توده داراب و کرمانشاه اختلاف معنی داری نداشت. در هر دو آزمایش خشکی و شوری، حداکثر سرعت جوانه زنی به ترتیب در توده داراب، کرمانشاه و مرودشت و در سطح شاهد مشاهده شد که در آزمایش شوری سطح شاهد با 3 دسی زیمنس بر متر اختلاف معنی داری نداشت. در شرایط خشکی به جز طول ریشه چه که حداکثر آن در توده کرمانشاه مشاهده شد در سایر صفات توده داراب نسبت به دو توده دیگر برتری داشته و حداقل مقادیر صفات نیز در توده مرودشت مشاهده شد. در هر دو آزمایش خشکی و شوری، حداکثر وزن خشک ریشه چه و ساقه چه به ترتیب در توده داراب، کرمانشاه و مرودشت مشاهده شد. در شرایط شوری حداکثر طول ریشه چه و ساقه چه در توده مرودشت مشاهده شد که با توده داراب اختلاف معنی داری نداشت. در آزمایش تنش خشکی در گلخانه نیز با افزایش سطوح خشکی طول ساقه، تعداد پنجه، تعداد برگ، سطح برگ و وزن خشک ریشه و اندام هوایی کاهش یافت. حداکثر و حداقل تعداد پنجه، تعداد برگ و وزن خشک ریشه به ترتیب در توده داراب و کرمانشاه مشاهده شد. بیشترین و کمترین طول ساقه به ترتیب مربوط به توده کرمانشاه و داراب بود. توده مرودشت حداکثر و توده کرمانشاه حداقل سطح برگ را تولید کرد. حداکثر و حداقل وزن خشک اندام هوایی نیز به ترتیب در توده های مرودشت و داراب مشاهده شد. با افزایش عمق دفن بذر درصد و سرعت سبز شدن هر سه توده کاهش یافت ولی توده داراب در عمق 9 سانتی متری خاک قادر به 83% سبز شدن بود حداکثر جوانه زنی مرگبار نیز به ترتیب در توده های مرودشت (42% در عمق 5 سانتی متری)، کرمانشاه (30% در عمق 5 سانتی متری) و داراب (16% در عمق 9 سانتی متری) مشاهده شد. به طور کل می توان نتیجه گرفت که تفاوت های جغرافیایی و اقلیمی ممکن است بر روی خصوصیات جوانه زنی این علف هرز تأثیر داشته باشد و همچنین ممکن است شباهت های موجود در بین توده ها به لحاظ صفات مورد بررسی به دلیل شباهت های ژنتیکی باشد که نیاز به پژوهش های دیگری برای بررسی این موضوع می باشد. ارائه راهکارهای کلی و یکسان جهت کنترل این علف هرز در مناطق مختلف، به دلیل عدم تشابه در زمان و به طور کل خصوصیات جوانه زنی و همچنین خصوصیات احتمالی متفاوت ژنتیکی، می تواند دلیل عدم کنترل مناسب آن باشد. بنابراین بهتر است که بر اساس شرایط و خصوصیات منطقه آلوده و همچنین خصوصیات فیزیولوژیک این علف هرز اقدام به کنترل آن نمود.