نام پژوهشگر: فریناز فربود
روشنک داوری رضا افهمی
کشورهای در حال توسعه با چالش بسیار مهمی در زمینه مد پوشاک روبرو هستند. حجم عظیمی از منابع اقتصادی آنها صرف رفتار فرهنگی مردم طبقه متوسط برای دستیابی به محصولات برندهای گوناگون به ویژه سیستم های مد شتابان می گردد. در مقابل، این کشورها توانی برای مقابله با این پدیده یا رقابت با آن از طریق تولید انبوه صنعتی را ندارند. پایان نامه حاضر، به بررسی شیوه هایی می پردازد که توسط آن بتوان مصرف کننده را در جهت مداخله و شکل دهی به محصول، مطابق نیازهای شخصی خود، وارد فرآیند طراحی و تولید نمود و از این طریق، شیوه ای جدید را برای طراحی در زمینه پوشاک در کشورهای درحال توسعه که فاقد بنیانهای صنعتی و اصول تولیدی کشورهای پیشرفته و ناتوان از رقابت با شرایط اقتصادی و اجتماعی آنها هستند، به وجود آورد. به این دلیل، ضمن بررسی این موضوع در بستری تاریخی، زمینه های چگونگی مشارکت این کشورها و مصرف کنندگان آنها در پدیده مد مورد کنکاش قرار گرفته و راهکارهایی در زمینه استراتژیهای طراحی مد در این کشورها ارایه شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که پای گذاردن به عرصه جهانی شدن و عصر فراصنعتی، این کشورها را قادر خواهد ساخت تا بدون نیاز به زیرساختهای صنعتی و با اتکا به صنایع بومی، حمایت از کارگاه های کوچک و خلاق، به برنامه ریزی سیستم های تولیدی بپردازند و رویکردهای طراحی مشارکتی و تداخل مصرف کننده در طراحی و تولید محصول و افزایش اطلاع او، توانایی آن را دارد که به نوعی سبک طراحی و مد آرام بدل گردد که در آن طراح بعنوان مددکار و تسهیل کننده طراحی در فرآیند وارد می شود.
آنیتا منصوری ابوالقاسم دادور
آثار فرهنگ و تمدن دو گروه از اقوامی که در مجاورت یکدیگر زندگی می کنند، غیرقابل اجتناب است. تبادل فرهنگی- هنری و تأثیرات آن به خصوص در زمین? پوشاک در برهه ای خاص از تاریخ، یعنی در عصر ساسانی ها و بیزانسی ها، و مطالع? علت تحولات رخ داده در نوع البسه مردمان این تمدن ها، از اهداف اصلی پژوهش حاضر است. باید دانست عوامل تأثیرگذاری چون دین و مذهب، اقتصاد، موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی، در کاربرد فرم و تزیینات تن پوش مهم بودند. هنرساسانیان در طی پیروزی های پی در پی، رابط? تجاری با همسایگان و مردم نزدیک و دور، وسعت یافت و شاهکارهایی به وجود آوردکه به این ترتیب، هنر دور? ساسانی نسبت به گذشته تمایز ویژه ای پیدا کرد. سندها و آثار باقی مانده شهرت پوشش در خور مقام ساسانیان را ثابت می کند. از طرفیبیزانس نیز به علت موقعیتسیاسی اش، خواه و ناخواه تحت تأثیر سرزمین های شرق و غرب بوده است؛ از این رو نه تنها هنر بیزانس بلکه پوشش آن نیز نمی توانست خود مستقلاً دارای اصالت درونی بوده باشد. در هر حال درک این مطلب که میزان تأثیرگذاری این دو تمدن بر یکدیگر تا چه حد بوده است از اهمیتی ویژه برخوردار است. بنابراین در این پژوهش سعی شده است علاوه بر گذر مختصری به پیشین? این دو تمدن، انواع تن پوش مورد استفاده آنها مطالعه و پس از تشریح جزئیات پوشاک آنها، شباهت ها و تفاوت ها با یکدیگر مقایسه و میزان تأثیر و تأثر متقابل دو تمدن در این زمینه تجزیه و تحلیل شود. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و از طریق مطالعه منابع مکتوب می باشد؛ نتایج به دست آمده نشانگر اثرپذیری بین امپراتوری ساسانی و بیزانس به علت وجود تبادلات میان آنهاست؛ که اثرگذاری ایران ساسانی به علت جایگاه ویژه بر تمدن های موجود، مانند بیزانس، امری طبیعی است؛ از طرفی تمدن ساسانی و بیزانس نه تنها در عصر خود بلکه به علت پیشینه تاریخی و فرهنگی شان دارای ارتباطات و اشتراکاتی بودند و این نکته، مسأله تأثیرپذیری از یکدیگر را قوت می دهد.
گلناز رادمهر فریناز فربود
پژوهش حاضر، در صدد بررسی شیوه ی تغییر پوشاک ایران در دوره ی پهلوی طرح شده و هدف از آن، بررسی این مقوله است که آیا دگردیسی پوشش در این دوره، تحت تأثیر چه انگاره های اجتماعی قرار دارد و سیر تغییرات آن چگونه و تحت تأثیر چه عواملی بوده است. اهمیت این موضوع در تغییرات وسیعی است که در دوره ی پهلوی در ایران رخ داده و سیر تاریخی فرهنگ ایران را دگرگون ساخته و تجارب نوینی همچون توسعه ی ارتباط جهانی، توسعه پیشرفت و توجه به ارزش های نوین را در حوزه ی فرهنگی ایران، بسط و گسترش داده و تحولات فرهنگی و اجتماعی وسیعی را موجب شده است که مقوله ی تغییر پوشش از آن جمله به شمار می آید. با توجه به سوال مطرح شده و بهره گیری از نظریه های بوردیو، نشانه شناسان ساختارگرا و با تمرکز بر دو روش گردآوری اطلاعات به شیوه ی کتابخانه ای و رجوع به اسناد تصویری، بر روی تغییرات پوشش در این دوره، مشخص شد که در طی این دوره، میان سیاست، فرهنگ و تحولات اجتماعی و ساختار سرمایه نمادین متکی بر دو مولفه ی تجدد و سنت گرایی، نوعی تعامل برقرار بوده و با توجه به این محرک ها، تغییرات پوشش در این دوران، تحت تأثیر ارزش های پایدار درون فرهنگی، توسعه ی ارزش های جدید متناسب با پایگان های اجتماعی و تغییرات فرهنگی ناشی از نفوذ غرب بوده است.
نادیا پورعباس تحویلداری حسن شهرستانی
چکیده: بافندگی یکی از هنرهای صناعی است که شامل بافته¬های داری، بافته¬های دستگاهی و دستی می¬باشد؛ پارچه¬بافی در گروه بافته¬های دستگاهی قرار می¬گیرد و دیبا نیز یکی از دستبافته¬های دستگاهی است. این دست¬بافته نفیس یکی از پارچه¬های ابریشمی است که در طول قرون گذشته بافته می¬شده است؛ شواهد و مستندات نشان می¬دهد در دوره ساسانی و سده¬های نخستین اسلامی این بافته ارزشمند به سفارش دیگر کشورها بافته و صادر می¬شده است. بنابراین شناسایی ماهیت این دستبافته¬ی نفیس، به¬عنوان بخشی از هویت ایرانی و گامی در جهت احیای این دستبافته ارزشمند، امری ضروری محسوب می¬گردد. به همین منظور پژوهش حاضر با روش توصیفی- استنادی و تاریخی به شیوه¬ی کتابخانه¬ای، اسنادی به واکاوی در مستندات تاریخی و متون منظوم و منثور پرداخته و می¬کوشد تا با استفاده از شواهد تاریخی و توصیفات ادبی، ماهیت دیبا را از پیش و پس از اسلام مشخصاً تا پایان دوره آل¬بویه شناسایی و الگویی تصویری دقیقی از آن را ارائه نماید. توصیفات تاریخی و شواهد ادبی نشان می¬دهد که دیبا از ابریشم¬های رنگین و در رنگ و نقش¬های متنوعی بافته می¬شده و این مقوله با یافته¬های باستان¬شناختی باقیمانده از دوره ساسانی و آل¬بویه نیز مطابقت دارد.
سیما حدادی فاطمه شاهرودی
یکی از مهمترین تلاش ها در ایران امروز تلاش برای احیای طرح ها و نقوش سنتی و ملی بر روی پارچه و لباس است. بطوریکه در تولید انبوه و صنعت، جوابگوی نیاز مشتری نیز باشد. بر این اساس یکی از چالش های بزرگ در این زمینه، نحوه برنامه ریزی برای دستیابی به این هدف در شیوه ای پایدار است. از اینرو پژوهش حاضر با رویکرد آسیب شناسی، به بررسی موقعیت طراحی پارچه در ایران از لحاظ صنعتی، چالش ها و مولفه های موثر در آن می پردازد. روش تحقیق آسیب شناسی سازمانی، و مدل تحلیل سه شاخگی در نظر گرفته شد. از اینرو ابتدا در مرحله اول به تحقیقات پیشینه ای منحصر به فرد، و در مرحله بعد به مصاحبه با افرادی که با موضوع آشنایی داشتند، نیاز بود. سپس داده ها بطور منظم در طبقات به طریق موضوعی و مقوله های متشکل مربوط به طرح یا موقعیتی که با آن مواجه اند طبقه بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که به منظور برون رفت از جامعه مصرفی از الگوهای خارجی، و بهبود وضعیت طراحی پارچه، و صادرات پارچه با طرح ایرانی، روی آوردن به آموزش صحیح طراحان، حمایت از مدیریت هوشمند، کنترل واردات بی رویه و توجه به کیفیت کالا، ما را در این محق یاری می دهد.
عفت آقابابائیان نجف آبادی مهرانگیز مظاهری
دوره صفویه، یکی از درخشان¬ترین دوره¬های هنری ایران به¬ویژه در زمینه معماری پس از اسلام است و بناهای اسلامی این دوران بواسطه اهمیت و قداست خود مورد توجه حکومت و هنرمندان این عصر بوده و ناب¬ترین عناصر تزیینی را برای ساخت و تزیین آن ها به کار گرفته اند. در این میان تزیینات کاشیکاری وابسته به بناهای این دوره با نقشه ریزی استادانه ی تناسبات و ترکیب خود، گنجینه¬هایی هستند که عقاید مذهبی و جلوه¬های فرهنگی و هنر زمانه خویش را به نمایش می گذارند، از اینرو قابل تأمل و بررسی هستند. این رساله بر مبنای این فرضیه ها شکل گرفته است که در ساماندهی نقش و رنگ آثار کاشیکاری این دوران می¬توان اصولی را یافت که به عنوان زیرساخت تصمیم گیری طراحان این دوره برای طراحی نقوش و تزیینات عمل می¬نموده اند و به این منظور سعی شده تا همگرایی میان نسبت¬های رنگی این نقوش با نسبت¬های تعادل رنگ نهفته در تئوری¬های علمی تباین رنگی و تناسبات این آثار را در دو بعد رابطه با کلیت معماری و رابطه درون خود سطوح کاشیکاری با تئوری¬های مربوط به تناسبات و خطوط انتظام دهنده مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این امر یافتن میزان همگرایی آن ها با یکدیگر و دستیابی به اصولی برای طراحی تزیینات این دوره بوده است. از میان مجموع نمونه های قابل مطالعه در این دوره نیز به بررسی فضای داخلی گنبدخانه¬های مساجد امام و شیخ لطف¬الله و مسجد- مدرسه چهار باغ پرداخته شده و به منظور بررسی رنگی، فضای زیر گنبد؛ و به منظور بررسی تناسبات، دیوارهای قبله و مجموعه¬ای از سطوح کاشیکاری مورد بررسی قرار گرفته¬اند. ماحصل این جستجو (با توجه به تعمیم پذیری محدود این پژوهش) نشان می¬دهد که در معماری مذهبی دوره صفویه اصفهان، نوعی تباین رنگی نزدیک به اصول رنگی مورد طرح از سوی یوهانس ایتن وجود دارد و اصول تعادل در این آثار رعایت شده است و در مورد خطوط انتظام دهنده نیز مشخص گردید که ساختار کلان کاشیکاری¬ها و همچنین نقاط عطف تزیینی آن ها در رابطه با هندسه کلان بنا و هندسه قاب تزیینی آن ها شکل گرفته، اما به منظور طراحی جزییات تزیینات از هندسه خطوط اسلیمی و ختائی تبعیت شده و این بخش مستقل از خطوط انتظام دهنده معماری است.
ریحانه سدره نشین فریناز فربود
آثار صنایع دستی علاوه بر جنبه ی تزئینی شان، همواره دارای وجه کاربردی در زندگی روزمره بوده و به عنوان یکی از بخش های نظام اجتماعی در حوزه های مختلف آن نظیر: فرهنگ، هنر، دین، آیین و اقتصاد و... دارای نقش و کارکرد می باشند. لذا، به نظر می رسد در زندگی کنونی، عواملی توانسته اند منجر به تغییر کارکردها و کاهش وجه کاربردی این محصولات شوند. بنابراین با توجه به تئوری کارکردگرایی که یکی از نظریه های مهم جامعه شناسی در تبیین ارتباط انسان با محیط و چگونگی ساز و کار نظام اجتماعی است، به ارزیابی ماهیت و وجوه صنایع دستی در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی در جهت شناسایی کارکردها ی آن پرداخته شده است. روش این پژوهش توصیفی است و مطالب به شیوه کتابخانه ای و استفاده از منابع مکتوب گردآوری و از روش نظریه سنجی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در این پژوهش حیات صنایع دستی وابسته به کارکردها و وجه بومی بودن آن نشان داده شده که با توجه به تغییرات سبک زندگی، موجب عدم مطابقت این محصولات با نیازهای زندگی کنونی و در نهایت کاهش وجه کاربردی آن شده است.
دینا رضوی ازغدی مهرانگیز مظاهری
تخت نادری یکی از تخت های سلطنتی متعلق به فتحعلی شاه قاجار است که هم اکنون در موزه جواهرات ملی ایران به عنوان یک گنجینه هنری از آن نگهداری می شود. این تخت شاهی با شکلی متفاوت از تخت های دیگر این دوران، فرمی صندلی گونه دارد که به صورت قطعات جداگانه و قابل حمل می باشد و تنها در اردوکشی های شاه به چمن سلطانیه ازآن استفاده می گردید. از خصوصیات بارز این تخت، عناصر تزئینی به کاررفته در ساخت و تزئینات آن می باشد که با مواد و فنون خاص هنری و قیمتی ایجاد گردیده است. بنابراین این تخت به عنوان یک میراث گرانبها که گذشته ی هنری و فنی این سرزمین را به همراه دارد، می تواند از جنبه های مختلفی قابل بررسی و مطالعه باشد. لذا رساله حاضر با روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای به توصیف و تشریح تخت از دو منظر ساختاری و نمادشناسی پرداخته و در نهایت به تحلیل یافته ها و کسب نتیجه گردیده است. حاصل این جستجو نشان می دهد در طراحی تخت نادری مواد و فنون علاوه بر دارا بودن جنبه ی تزئینی، دارای کارکردی متناسب با انگیزه حاکم برساخت آن بوده و نقش ها و تزئینات علاوه بر دیدی زیباشناسانه و تجملی، در رابطه با جایگاه و مقام پادشاه به کار رفته اند. در واقع ایجاد هویت برای پادشاه با استفاده از این فرم و عناصر تزئینی ایجاد شده است.
بهارک شمس الدین فریناز فربود
چکیده پژوهش حاضر به مطالعهی نقش و جایگاه زن در هنر دوره هخامنشی میپردازد. با توجه به مدارک تاریخی چنین بهنظر میرسد که زنان از زمان پیدایش انسان تا هزارهی سوم پیش از میلاد، دوران باشکوه مادرشاهی را طی کردهاند و با برخورداری از توانایی زایش همواره بعنوان ایزد بانوان مورد پرستش قرار میگرفتند. لیکن با شروع دوران پدرشاهی از تقدس و اهمیت آنان کاسته شد و به حاشیه رانده شدند. در حجم عظیم آثار بهدست آمده از دوران هخامنشیان با تعداد کمی آثار منقوش به «نقش زن» روبرو هستیم که در نهایت به دلیل در اولویت قرار داشتن روحیه مردانه و جنگاوری در دستگاه هخامنشیان، نقش زن در حجاریهای تخت جمشید تحت تفکری مردسالارانه حذف گردید. در این پژوهش روش تحقیق با توجه به ماهیت موضوع روش تاریخی و توصیفی، تحلیلی است. گردآوری اطلاعات از منابع مکتوب، کتابخانهای (اسنادی)، (مقالات)، (کتب)... صورت گرفته است.
غزاله عربی فریناز فربود
چاپ های دستی یکی از زیباترین رشته های هنری است که متأسفانه به دلیل نبود امکانات لازم و شناخت کافی از این هنر،در دسترس نبودن و اندک بودن آثار گذشتگان و وجود استادکاران اندکی که تنها به صورت سنتی به انجام این رشته می پردازند، فاقد منابع مکتوب منسجم می باشد و همین امر آن ها را رو به فراموشی کشانده است.درصورتی که هنر چاپ دستی هنری است که کاربردهای فراوانی در زندگی دارد و علاوه بر چاپ روی پوشاک،در طراحی داخلی نیز از این هنر می توان استفاده نمود. به همین دلیل نگارنده سعی بر این دارد که با موضوعیت (کاربرد چاپ باتیک و قلمکار و سیلک و طراحی نقوش در چاپ پارچه ها و لباس ها) به جمع بندی این اطلاعات ارزشمند بپردازد.
فریناز فربود محمد خزائی
دوران انقلاب صنعتی اروپا در قرن هجدهم تنها حرکتی اروپایی و بخشی از جهش اروپا برای نوگرایی نیست؛ این انقلاب، سومین جهش بشر برای اعتلای سطح زندگی خود می باشد. انقلاب صنعتی به همراه دگرگونی فناوری به ابعاد مختلف زندگی بشر و از جمله فرهنگ بشری و هنر به عنوان اصلی ترین پیامد آن، شکل جدیدی بخشید. دوره قاجاریه در ایران مقارن با ظهور انقلاب صنعتی اروپا و این دوران آغاز تغییر و تحول صنعت، فرهنگ و جامعه ایرانی برای همگام شدن با بزرگ ترین تحول جهان معاصر خود یعنی انقلاب صنعتی محسوب می شود. رساله حاضر این دگرگونی در هنر و صنعت نساجی ایران دوران قاجار را مورد بررسی قرار داده و پژوهش پیرامون تغییر نقوش در این دوره را مورد سنجش قرار دهد. به این منظور ابتدا دوره های پیش از قاجار در تاریخ نساجی ایران مورد بررسی قرار گرفته تا نوعی خط سیر کلان منسوجات ایرانی تا دوره قاجار مشخص گردد. پس از آن سیر تاریخ اروپا و دگرگونی های آن موردتوجه قرار گرفته تا تأثیرات انقلاب صنعتی بر اندیشه و هنر این دوران مشخص گردد. در نهایت نیز بررسی قاجاریه از منظر سیاست، اقتصاد و تجارت و هنر و در نهایت بررسی نساجی از طریق مستندات تصویری و نمونه های عینی به جای مانده از آن دوران انجام گرفته و از طریق بررسی تطبیقی سعی شده تا ارتباط میان ایران و تحولات انقلاب صنعتی در این دوران مشخص گردد. در نهایت مشخص گردید برای مصارفی که پارچه بخشی از هویت ایرانی را معرفی می نماید، دوخت پارچه های ترمه و زری دارای نقوش ایرانی ادامه یافته و علیرغم تطور جزیی نقشمایه ها این رسته از منسوجات ایرانی در راستای سنت ایرانی تداوم یافته و خود پیشرفتی در زمینه ترکیب بندی در منسوجات ایرانی محسوب می شود.به واسطه عدم تناسب شرایط ایران با تحولات دوران صنعتی و عدم توان رقابت با کشورهای صنعتی در عرصه تولید منسوجات، در این دوره بخش مهمی از صنعت نساجی ایران که پارچه های متناسب با نیاز توده مردم را تولید می کرده، نابود شده و استفاده از پارچه های اروپایی وارداتی به الگوی مصرف ایرانی بدل می گردند. برخی از تولید کنندگان این دوره که غالباً از سوی علما نیز مورد حمایت قرار می گیرند؛ به منظور رقابت به الگوبرداری از طرح های اروپایی می پردازند.اما عدم توان آنها برای رقابت با کیفیت دستبافته های خود با تولیدات ماشینی اروپایی، موجب حذف آنها می گردد. انقلاب صنعتی به واسطه توان تولید خود مجموعه ای از پارچه های دارای نقش و نگارهای مورد توجه فرهنگ ایرانی و فرهنگ های وابسته را تولید و آنها را وارد بازار این کشورها می نماید. در همین دوره فرهنگ ایرانی از توان تولید دوخته دوزی برای افزودن نقوش ایرانی بر روی این لباس ها بهره می گیرد تا آنها را با زیبایی شناسی ایران هماهنگ سازد. در عرصه کاربرد منسوجات برای مصارف طراحی فضاهای داخلی، پیوسته از محصولات وارداتی اروپایی استفاده می شود و در این دوره به واسطه عدم توان تولید، هیچ تلاشی برای رقابت یا تقلید از این محصولات وارداتی صورت نمی گیرد.