نام پژوهشگر: عبدالله گنجی
عبدالله گنجی ابراهیم برزگر
چکیده: دراین پژوهش تلاش شد تا رابطه اسلام و ناسیونالیسم در ایران که در دو قرن اخیر به سیاست و حکومت پیوند خورده اند در قالب سه الگو مورد بررسی قرار گیرد که این سه الگو عبارتند از: 1ـ غلبه ناسیونالیسم بر اسلام (1320 ـ 1285) 2ـ تفکیک اسلام و ناسیونالیسم (1357 ـ 1320) 3ـ سازگاری اسلام و ناسیونالیسم (ادامه دارد ـ 1357) . علاوه بر آن تأثیر هر الگو بر منافع ملی در هنگام استقرار در حکومت مدنظر قرار گرفت و علاوه بر احصاء شاخص های دوازده گانه منافع ملی، تلاش شد چگونگی تحقق آنها توسط هر الگو مورد بحث و بررسی قرار گیرد. شاخص های مذکور عبارتند از: 1ـ حفظ تمامیت ارضی 2ـ استقلال سیاسی 3ـ وحدت ملی 4ـ ملت سازی 5ـ ایدئولوژی 6ـ اقتدار ملی 7ـ غرور ملی 8ـ انطباق و سازگاری هویتی 9ـ قدرت و نفوذ منطقه ای 10ـ قدرت بسیج گری 11ـ توسعه 12ـ قدرت گفتمان سازی در پایان مشخص گردید که الگوی سازگاری اسلام و ناسیونالیسم در تأمین منافع ملی با شاخص های مذکور موثرتر بوده است. علاوه بر احصاء نتایج با روش های ترکیبی و به جهت اتقان بیشتر، نتایج حاصل از پژوهش مجدداً با روش دلفی در معرض قضاوت اساتید این حوزه قرار داده شد و مورد تائید قرار گرفت. هدف غایی از این پژوهش پیداکردن راهی برای ایجاد تعادل بین دو خواستگاه ودو اندیشه اسلام و ناسیونالیسم در ایران بود و نتیجه حاصل نیز نشان داد که بهترین الگو از الگوهای سه گانه، ایجاد سازگاری بین اسلام و ناسیونالیسم است و حذف هیچ یک از صحنه سیاسی ـ اجتماعی ایران امکان پذیر نمی باشد. این دو، هویت ملی، دینی و سیاسی ایرانیان را تشکیل داده است و تلاش برای حذف هر کدام منجر به ایجاد شکاف های هویتی خواهد شد. در پایان پژوهش، قابلیت تعمیم پذیری الگوی برتر مورد بررسی قرارگرفت که این الگو در کشورهایی مانند پاکستان و مصر قابل تعمیم است.ـ