نام پژوهشگر: مرضیه کوهستانی
مرضیه کوهستانی هادی خانیکی
این تحقیق از ابتدای امر با هدف افزایش ادبیات دانشگاهی در زمینه رسانه های جایگزین و کنشگر کلید خورد. در کنار این هدف بررسی رسانه ای شدن میراث فرهنگی در ایران که تا کنون مورد مطالعه علمی قرار نگرفته بود؛ هدف دیگری بود که محقق در این تحقیق به دنبال آن بود. در این تحقیق از تئوری های جامعه شبکه ای مانوئل کاستلز و ارتباطات مشارکتی جان سرواس برای تحلیل داده ها استفاده شده است و در نتیجه گیری الگوهای بدست آمده در رسانه ای شدن میراث فرهنگی با الگوهای بدست آمده رسانه های کنشگر مورد بررسی قرار گرفته است، تا میزان کنشگری رسانه های میراث فرهنگی در ایران سنجیده شود. اما برای دستیابی به این هدف گروهی از کارشناسان، روزنامه نگاران، فعالان میراث فرهنگی به شیوه های مرسوم در روش های کیفی انتخاب شده و با تکنیک مصاحبه عمقی نیمه استاندارد، الگوهای حاکم بر روند رسانه ای شدن میراث فرهنگی در ایران از منظر آنان مورد بررسی قرار گرفت. از آنجایی که روش این تحقیق نظریه زمینه ای بوده است بنا براین انتخاب نمونه آماری (مصاحبه شونده ها) شیوه کد گذاری و تحلیل داده ها هم بر پایه استانداردهای این روش تحقیق انجام شد. در این تحقیق مدیران و سیاست گزاران خبرگزاری میراث فرهنگی، روزنامه نگاران روزنامه های شرق، ایران، اعتماد، خبرگزاری مهر، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و فعالان حوزه میراث فرهنگی در استان های تهران(تهران)، خوزستان( بندر عباس)، یزد (یزد)، خراسان رضوی(مشهد) و قم (کاشان)مورد مصاحبه قرار گرفتند. رسانه ای شدن میراث فرهنگی مستلزم تلاش دو گروه یعنی شبکه کنشگران میراث فرهنگی و شبکه روزنامه نگاران این حوزه بوده است. اگر چه در این دو حوزه تلاش های زیادی شده است اما از آنجا که هر دو حوزه یعنی هم شبکه کنشگران میراث و هم شبکه روزنامه نگاران میراث فرهنگی شبکه جوانی بوده است و تجربه کافی در حوزه جامعه مدنی نداشته، این رسانه ها در دسترسی به مخاطب با مشکلاتی مواجه شدند. در واقع روابط درونی هر دو شبکه به اضافه روابط بین دو شبکه بیشتر مبتنی بر ارتباطات سنتی بوده است و عملاً کنشگران میراث فرهنگی در جذب نظر مخاطب انبوه ناموفق بوده اند و بیشتر در تلاش بودند که با رسانه ای کردن موضوعات مورد اهمیت میراث فرهنگی در شهر یا روستایشان، صدایشان را به گوش مخاطب انبوه برسانند. این در حالیست که روزنامه نگاران هم با سه مانع اساسی یعنی، در اولویت خبری نبودن میراث فرهنگی در رسانه های جریان اصلی، ملاحظات قدرت و حکومتی و در نهایت حرفه ای نبودن روزنامه نگاران که در شکل مربوطه به عنوان جعبه موانع قلمداد می شوند، موفقیت زیادی در راستای دستیابی به مخاطب انبوه پیدا نکنند. اگر چه در دوره شکوفایی اطلاع رسانی در حوزه میراث فرهنگی، چند جریان خبری در این حوزه ایجاد شد که قدرت رسانه را در حوزه میراث فرهنگی به رخ مدیران و مردم و خود خبرنگاران و فعالان حوزه میراث فرهنگی کشاند.