نام پژوهشگر: رضا قنبری عبدالملکی
رضا قنبری عبدالملکی عبدالله حسن زاده میرعلی
شعر نو فارسی که با نظری? ادبی نیما یوشیج در ایران پدید آمد، از همان ابتدا با ساختار روایی همراه بود. به طوری که در بین آثار خود نیما و شاعرانِ نوپرداز پیروِ او به نمونههای زیادی از شعرهای روایی برمیخوریم که با برداشتی تازه از مفهوم منظومه سروده شدهاند. این اشعار روایی که بخش مهمّی از میراث شعر نو فارسی را تشکیل می دهند، در این رساله مورد مطالع? ریخت شناسی قرار گرفته اند. ریخت-شناسی، رویکردی در حوز? مطالعات ادبی است که نخستین بار توسّط ولادیمیر پراپ در زمین? مطالع? قصه ها مطرح شد. پرسش اصلی در پژوهش حاضر این است که آیا اشعار روایی معاصر با نظری? ریخت-شناسی قابل تحلیل است؟ و این که آیا ساختار رواییِ این اشعار با ساختار پیشنهادیِ پراپ مطابق است؟ در مطالعه ای که انجام گرفت مشخص شد که اشعار روایی معاصر با خویشکاری ها و الگوهای ریخت-شناسیِ پراپ قابل تحلیل است اما ساختار این روایت ها تا حدودی با ساختار قصه های مورد مطالع? پراپ متفاوت است. در این رساله، شعرهای «مانلی»، «قص? شهر سنگستان»، «کتیبه»، «سرود آن که برفت...»، «مسافر» و «معراج نامه» مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته اند و پس از استخراجِ خویشکاری ها، نمودگار آنها ارائه و بررسی شده است. با توجه به نمودگارها و توالی خویشکاری ها، بعضی از این اشعارِ روایی مانند «کتیبه» دارای ساختاری شبیه به الگوی ریخت شناسی پراپ هستند، و برخی دیگر مانند «مانلی» از ساختارِ پیشنهادی پراپ فاصل? زیادی دارند. در این پژوهش، علاوه بر مقایس? ساختار این روایت ها با الگوی پراپ، به بررسی و مقایس? ساختار روایی آنها با یکدیگر نیز پرداخته شده است.