نام پژوهشگر: بتول دودمانی
بتول دودمانی اسماعیل ملک اخلاق
سیستمهای هوش تجاری می تواند مزایای بسیار زیادی برای سازمان داشته باشد اما پیاده سازی این سیستمها و استفاده از مزایای آن غالبا با مشکلاتی همراه است. پیاده سازی نادرست سیستمهای هوش تجاری نه تنها مشکلات سازمان را برطرف نخواهد کرد بلکه منجر به مشکلات جدی و افزایش هزینه های سازمان نیز خواهد گردید. این پژوهش، بررسی تاثیر هوش تجاری بر عملکرد بازایابی در صنعت بانکداری را مورد ارزیابی قرارداده است. دراین پژوهش چهار متغیر مستقل؛ فناوری اطلاعات، کارکنان(منابع انسانی)، مشتریان و رقبا و برای عملکرد بازاریابی دو متغیر وابسته ی عملکرد رفتار مشتری، عملکرد مالی گرفته شده است. بدین منظور بعداز مطالعه ادبیات مربوطه، 8 فرضیه تدوین شد که با استفاده از روش های آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های مورد نیاز برای سنجش و اندازه گیری متغیرهای فوق به وسیله پرسشنامه که شامل 30 سوال بسته است به صورت میدانی در کلیه شعب بانک خصوصی پارسیان جمع آوری شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس بوده و جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران و کارشناسان بانکهای خصوصی در استان گیلان هستند که جمعا شامل 840نفر هستند که تعداد 220 نمونه از این میان انتخاب شده اند. به منظور بررسی روابط میان متغیرها و آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر استفاده گردید و با توجه به اینکه داده ها از توزیع نرمال برخوردار هستند برای سنجش روابط میان متغیرها از آزمون پیرسون بهره گرفته شد و تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار liserel انجام پذیرفت. نتایج تحلیل ها نشان می دهد، در سطح اطمینان 95 درصد 5 فرضیه از پژوهش تایید گردیده و 3 فرضیه رد شد.در این میان، کارکنان(منابع انسانی) بیشترین تاثیر را بر عملکرد رفتاری بانکهای خصوصی در استان گیلان دارد. این امر نشان می دهد که بین هوش تجاری و عملکرد بازاریابی بانک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.