نام پژوهشگر: ناصرجان خالق الف
ناصرجان خالق الف محمد فتحعلی خانی
از آنجا که اخلاق ارتباط مستقیم با نحوه وجود انسان دارد و به ساحت انسانی انسان مربوط می شود، پس نمی توان زمانی را بدون مسائل اخلاقی در نظر گرفت. اما ارائه کردن مکاتب خاص اخلاقی و تحلیل عقلی مسائل اخلاقی را به طور چشم گیر در سقراط و شاگردانش میتوان مشاهده کرد. رویکرد جدید علمی و توجه بی اندازه به علوم تجربی و آثار خیره کننده آن بشریت را از توجه کافی به معنویت به غفلت انداخته است. استاد مطهری از اندشمندان آگاه به مقتضیات زمان بوده در تبیین اسلام ناب و رد شبهات بالاخص در مسائل اخلاقی گامی موثر در جهت رشد افکار جامعه اسلامی برداشته است. موضوع این رساله که مکتب اخلاقی استاد مطهری می باشد، ناظر به یک نظام فکری منسجم و هماهنگ اعم از نظری و عملی نسبت به بحث اخلاق است. این رساله به عنوان «مکتب اخلاقی استاد شهید مطهری» در یک کلیات و تعاریف و شش فصل تنظیم شده به بررسی اندیشه ها و تحلیل های استاد مطهری در موضوع اخلاق می پردازد تا روشن شود که آیا اندیشه های استاد دارای تمام عناصر تشکیل دهنده یک مکتب اخلاقی است یا خیر؟ در کلیات به تبیین موضوع، و ضرورت و پیشینه تحقیق و غیره پرداخته شده و نیز در کلید واژه ها، تعاریف واژه های کلیدی بیان شده است. فصل اول به حقیقت جهان بینی و ایدئولوژی و رابطه آن دو پرداخته و بیان شده است که از نظر استاد مطهری بهترین جهان بینی، جهان بینی دینی است و جامعترین و کاملترین مکتب اخلاقی نیز مکتب اخلاقی دینی برخاسته از جهان بینی دینی است. فصل دوم در مورد انسان شناسی است و بیان شده که انسان موجودی است قابل تکامل تا بی نهایت.. انسان به خاطر برخورداری از نعمت عقل دارای وجودی است مختار که با اراده و خواست خود باید این مسیر تکامل را طی کند بنابراین همچنآنکه قابل صعود و تعالی است قابل سقوط و انحطاط نیز هست. فصل سوم در بیان هدف و کمال انسان است که در مکتب اخلاقی اسلام قرب باری تعالی که وجود بی نهایت است، هدف اصلی و کمال انسانی محسوب شده است. در فصل چهارم مسائل فرا اخلاقی بررسی شده است و بیان شده است که از نظر استاد مطهری مفاهیم اخلاقی مفاهیم اعتباری هستند که به منظور دست یافتن به مقاصد عملی اعتبار می شود. از آنجا که خواستگاه آنها از امور یکسان و ثابت اند گزاره های اخلاقی نیز در عین اعتباری بودن مطلق و جاودانه هستند. فصل پنجم در مسائل اخلاقی هنجاری بحث می کند و بیان می کند که از نظر استاد مطهری معیار خوبی و بدی افعال اختیاری انسان سازگاری و عدم سازگاری این افعال با من علوی انسان است. فصل ششم نیز در مورد ویژگیهای مکتب اخلاقی اسلام بحث می شود. و در آخر این رساله به این نتیجه رسیده که دیدگاه های استاد مطهری در موضوعات و مسائل اخلاقی دارای انسجام و هماهنگی هستند ودر آن عناصر تشکیل دهنده یک مکتب مثل جهان بینی و ایدئولوژی- که در آن شناخت انسان و کمال او بررسی شده باشد،بحثهای فرا اخلاقی و اخلاق هنجاری صورت پذیرفته باشد؛ اصول کلی اخلاق بازگو شده باشد- وجود دارد که می توان گفت استاد مطهری دارای یک مکتب اخلاقی است.