نام پژوهشگر: آسیه میرحسینی
آسیه میرحسینی مهتاب مبینی
اگرچه « فدریکو گارسیا لورکا»شاعر و نویسنده اسپانیایی (1898-1936 ) را بیشتر بواسطه شعر های درخشانش می شناسند، اما در واقع ارزش و اهمیت نمایشنامه های او بخصوص (سه گانه؛عروسی خون،یرما،خانه برناردا آلبا) اگر از شعرهایش بیشتر نباشد،کم تر از آنها نیز نیست. این تحقیق سعی به بررسی دیدگاه لورکا درباره (زن، عشق و سنت) را با تشریح دلایل و چگونگی و چرایی روابط آنها در سه نمایشنامه نام برده ، بریکدیگر و بر جامعه اسپانیا به روش توصیفی – تحلیلی می پردازد.در واقع تریولوژی (سه گانه) لورکا پیش از اینکه حکایتی باشد از جامعه مرد سالاری،غمنامه هایی هستند از زنان که بار ستم مضاعفی را بدوش می کشند و پایان هر تراژدی با مرگ رؤیاهای زنی است. زن مهمترین عنصر متنهایش است و تقابل سنت یا نظم کهن و عشق برترین چیزیست که زنان نمایشنامه هایش درگیرش هستند. عشق در آثار لورکا، نیروی پیش برنده، غیر قابل مهار و تاحدودی ویرانگر است و سنتهای ایستا نه پویا روی زندگی شخصیتهای زن آثارش تاثیر گذاشته است . در این سه نمایشنامه لورکا، زنان آلت دست دیگرانند حتی اگر شخصیت و هویت و اقتدار چشمگیری داشته باشند و بعنوان یک انسان تمام عیار حقوق خود را طلب کنند. با همه ی این وسواس و باریک بینی لورکا برای خلق واقعیت،از شعر و رویا در آثار بهره می برد. شخصیت های او گاه شخصیت هایی انتزاعی هستند که تخیل شاعرانه او به آن ها جان داده است.