در کشور ما در سال های اخیر حرکت هایی به سمت استفاده از سامانه حسابداری تعهدی در دستگاه های اجرایی انجام پذیرفته است. از آن جمله می توان به دانشگاه علوم پزشکی و خدماتی بهداشتی ودرمانی تهران اشاره کرد،که در آیین نامه مالی و معاملاتی خود استفاده از سامانه ی حسابداری تعهدی کامل را در امور مالی خود تصویب و الزامی نموده اند. هدف ازاین تحقیق استخراج نظر مدیران و کارمندان امور مالی و حسابرسان و هیات امناء درخصوص نتایج استفاده از مبنای تعهدی در نظام حسابداری دانشگاه علوم پزشکی تهران است. نگاه هیات امنا و مدیران اینگونه شکل گرفته است که در مبنای نقدی، هزینه استهلاک وسایر هزینه های غیر نقدی و همچنین درآمدها وهزینه های واقعی یک دوره مالی منعکس نشده ودر نتیجه مدیران قادر به برآورد دقیق هزینه ها وپاسخگویی در قبال کارهای انجام شده، نبودند. از طرفی دارایی های سرمایه ای به محض خرید به حساب هزینه منظور می شدو لیست دقیقی از دارایی های سرمایه ای وجود نداشت ومدیران و استفاده کنندگان اطلاعات حاصل از مبنای نقدی، نمی توانستندتصمیمات مناسب ودرستی را بگیرند. بنابر این برای دستیابی به اطلاعات مالی شفاف، با کیفیت و به هنگام، و بکارگیری آن توسط مدیران در تصمیم گیری های خود، استفاده از روش مبنای حسابداری تعهدی را تصویب و الزامی نمودند. در این تحقیق عملکرد سازمان پس از سامانه تعهدی ازدیدگاه کاربران از چهار جنبه شامل: بهبود کیفی تصمیم گیری مدیران، ارتقاء سطح مسئولیت پاسخگویی مدیران، نظارت مالی بهتر و همچنین افزایش رضایت مندی کارکنان در یک مدل منطقی مورد بررسی و آزمون قرار گرفت که نتایج آن در قسمت نتیجه گیری بیان و با یافته های تحقیقات پیشین مورد مقایسه قرار گرفته است.

نقش مدیران و رهبران در تغییر و تحولات بنیادی در سازمان اجتناب ناپذیر است. مدیریت و رهبری یکسان نیستند. مدیریت برای نفوذ بر دیگران متکی بر قدرت مقام رسمی است , در حالی که رهبری از یک فرآیند نفوذ اجتماعی ناشی می شود. رهبران فرهنگ سازی می کنند و نقش اساسی آنان اثر گذاری بر دیگران است به نحوی که هدفهای از پیش تعیین شده را مشتاقانه دنبال کنند, در حالی که مدیران ملزم به انجام وظایف برنامه ریزی, سازماندهی .... و کنترل هستند. بنیس و نانوس تفاوت بین رهبری و مدیریت را اینگونه بیان کرده اند: "در واقع رهبری راه یابی و مدیریت راهبری است. رهبری درباره انجام کارهای درست و مدیریت درباره درست انجام دادن کارها است."با توجه به توضیحات فوق, اکنون می توان دلایل, انگیزه ها و اهداف سازمانها را در روی آوردن به تغییرات بنیادی و نقش رهبران تحول آفرین در این زمینه مورد بررسی قرار دارد.رهبران تحول آفرین به آن دسته از رهبرانی اطلاق می شود که در صددند تا با خلق ایده ها و چشم اندازهای جدید، مسیر تازه ای از رشد و شکوفایی را فرا روی سازمان ها قرار دهند و با ایجاد تعهد و اشتیاق وافر در بین مدیران و کارکنان ،اعضای سازمانی را برای ایجادتغییرات بنیادی و تحول درارکان و شالوده سازمان به منظور کسب آمادگی ها و توانمندی های لازم جهت حرکت در مسیر جدید و فتح قله های بالاتری از عملکرد آرمانی بسیج نمایند

توجه به نیروی انسانی، شناسایی، درک و برآورده ساختن نیازهای این منبع گران بها ضامن بقا و پیشرفت هر سازمانی خواهد بود. در این میان "انگیزه کارکنان" به عنوان یکی از مهمترین عامل های تاثیر گذار بر عملکرد نیروی انسانی و کارکنان مطرح گردیده است به گونه ای که در صورت کافی نبودن سطح انگیزه کارکنان، اساساً عملکرد نیروی انسانی و همچنین اثربخشی سازمانی، مطلوب ارزیابی نخواهد شد. در صورتی که سازمانی از یک نظام جبران خدمت کارا و اثربخش برخوردار باشد می تواند امیدوار به داشتن کارکنان با عملکرد مناسب باشند هر چند عوامل دیگری نیز همچون محیط کار، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، شرح وظایف و ... نیز می تواند در عملکرد کارکنان تاثیرگذار باشند. در این پژوهش تلاش شده تا نقش عامل های جبران خدمت بر عملکرد کارکنان، تعهد سازمانی، انگیزش، رضایت شغلی و ترک خدمت کارکنان شرکت فناوری های نوین تشریح شوند. جامعه آماری این پژوهش شامل کارمندان شرکت فناوری های نوین شهر تهران بوده که به وسیله فرمول کوکران برای جامعه نمونه محدود و با 95% اطمینان به میزان 132 تعیین شد. نتایج بررسی نشان می دهد که روابط بین کلیه متغیرهای تحقیق مورد تأیید قرار گرفت و متغیر عامل های جبران خدمت دارای اثرگذاری بر تمامی متغیرهای عملکرد کارکنان، تعهد سازمانی، رضایت شغلی، انگیزش و کاهش ترک خدمت بوده است.

در هنگامه گسترش جهانی سازی و آزاد سازی تجارت و سرمایه گذاری های جهانی ، دولتها در سراسر جهان ، مسیر خصوصی سازی بنگاههای دولتی را در پیش گرفته اند تا بهتر بتوانند در برابر فشارهای ناشی از رقابت پایداری کنند و نیز منابع بیشتری برای اجرای برنامه های اجتماعی در اختیار داشته باشند. بعنوان مثال در شرکت ملی پخش فرآورد ه های نفتی ایران برخی از فعالیتهای تامین و توزیع فرآورده های نفتی و همچنین برخی از امور اداری و تشکیلاتی به بخش خصوصی واگذار شده است . هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تاثیر خصوصی سازی بر روی بهره وری در شرکت ملی پخش فرآورد ه های نفتی ایران میباشد. با توجه به فعالیتهای واگذار شده چار چوب حوزه تامین و توزیع فرآورد ه ها ، نیروی کار و فعالیتهای اداری و تشکیلاتی مد نظر قرار گرفتند . شاخص های بهره وری متناسب با حوزه های فوق انتخاب شدند. سپس شاخص های فوق از طریق بررسی اطلاعات صورتهای مالی مورد محاسبه قرار گرفتند . با بررسی اطلاعات مندرج در صورتهای مالی و روند شاخص های بهره وری مشخص گردید که بهره وری تامین ، نیروی کار ، اداری و تشکیلاتی در طول سالهای 1385 الی 1390 افزایش یافته است اما بهره وری توزیع در طول این سالها کاهش یافته است با تحلیل بهره وری کل در شرکت پخش فرآورده های نفتی مشخص گردید که به طور کلی واگذاری فعالیت ها به بخش خصوصی در شرکت پخش فرآورد های نفتی ایران موجب افزایش بهره وری در این شرکت شده است .

هدف این تحقیق،. بررسی آثار تبلیغات بر میزان فروش شرکت های تولید کننده روغن های موتوری (شرکت های نفت بهران، سپاهان و ایرانول) در شهرستان تهران می باشد.