نام پژوهشگر: سید علیرضا واسعی
هدی فردمقدم سید علیرضا واسعی
چکیده ادوار تمدن اسلامی، به صورت قابل تأملی تحت تأثیر رفتار حاکمانی است که هر یک به زعم خود، داعیه دفاع از اسلام و ارتقای شئون دولتی و حکومتی خود را در سر داشته اند. این اهمیت چنان است که گویی حاکم و عملکرد شخصی و سیاست حکومتی اوست که موجب صعود و یا رکود تمدن و شاخصه های تمدنی می گردد. در این میان، حاکمیت عضدالدوله(به عنوان سرآمدن امیران بویی) و شاه عباس صفوی (به عنوان مقتدرترین پادشاه صفوی) را -با چشم پوشی از آسیب ها و کاستی ها- میتوان عصر طلایی تمدن اسلامی نامید. مستندات تاریخی این دو دوره، حاکی از رشد خیره کننده مولفههای تمدنی در موضوعات مختلف است. این پایاننامه با در نظر گرفتن پیش فرض مستشرقان مبنی بر ارتقای بینظیر حوزههای گوناگون علمی و عمرانی این دو دوره، سعی دارد تا با استفاده از منابع و متون اصیل و تحلیلهای جانبی، نقش این دو حاکم خاص و جهتگیریها و رفتار حکومتیشان را در اعتلای تمدن مورد واکاوی قراردهد. این تحلیل در سه عرصه اعتلای تمدنی یعنی علوم و به طور خاص کلام، فرهنگ و به طور خاص ادبیات و در نهایت عمران و آبادی خواهد بود. ویژگی متمایز این اثر، تطبیق رفتارهای تمدنی این دو حاکم با یکدیگر و برآیندگیری علت اصلی رشد تمدن در قبال این رفتار است. یکی از ثمرات این مطالعه آن است که حاکمان، اقدامات موثر حکومتی و به تعبیر امروزی رفتارهای تمدنی را، نه برای پیشبرد تمدن، بلکه برای دوام و بقای حکومت خویش عملیاتی کردهاند. واژگان کلیدی: عضدالدوله، شاه عباس، تمدن، رفتار، کلام، ادبیات، عمران و آبادی