نام پژوهشگر: mojtaba monshizadeh
مریم حاتمی mojtaba monshizadeh
از آنجا که زبان نمی تواند صورت ثابت و یگانه ای داشته باشد و همواره به تبع دگرگونی ها و تحولات جامعه دستخوش تغییراتی می گردد، در هردوره ای از تاریخ ویژگی ها و مختصاتی پیدا می کند که شکل آن را از زبان دوره ی قبل از آن متمایز می سازد. زبان فارسی نیز دنباله ی طبیعی و تحول یافته ی زبان فارسی میانه است و فارسی میانه نیز خود صورت بازمانده ی فارسی باستان است. آنچه در بررسی تاریخ زبان فارسی بسیار چشمگیراست دگرگونی های پدیدآمده در دستگاه های صرفی و نحوی این زبان و تحولات حاکم بر روابط عناصر زبانی است. زبان فارسی باستان به استناد متونی که از آن بازمانده است، از حیث ساختمان و روابط صرفی و نحوی، یکی از پیچیده ترین دستگاه های زبانی بوده و کثرت شکل های ناشی از ساخت های گوناگون صرفی و نحوی، آن را به صورت زبانی کاملاً ترکیبی و دشوار درآورده بود درحالیکه فارسی جدید یکی ازتحلیلی ترین و ساده ترین زبان های خانواده هند و اروپایی است که بازمانده ی همان زبان پیچیده و دشوار دوره ی باستان است. دگرگونی های اساسی درساختمان زبان فارسی در ضمن تحول از دوره باستان به دوره میانه رخ داده است و به طور کلی ساخت دستوری فارسی میانه به فارسی جدید نزدیک تر است. دگرگونی هایی که در صرف و نحو صفت بعنوان یکی از مقولات دستوری ایجاد شده است، بخشی از این تغییرات است. و از آنجا که مطالعه ی ویژگی های زبان و دست یافتن به ریشه ها و علل آنها، بدون توجه به پیشینه ی آن زبان ناقص خواهد بود برآن شدیم تا در رساله ی حاضر به بررسی تحول امکانات ساخت صفت و زبان فارسی بپردازیم و دلایل توانایی این زبان کهنسال را در صفت سازی بشناسیم.