نام پژوهشگر: شیرین پور ابراهیم
فرزاد خانی مژگان عیوضی
تئاتر سبث یکی از برجسته ترین آثار داستانی است که به طور قابل ملاحظه ای برخی از کاربردی ترین مفاهیم روانکاوی را مورد توجه قرار داده است. فروید به عنوان برجسته ترین تئوریسین و لاکان به عنوان یکی از اشخاص تاثیرگزار این حوزه، مفاهیمی از قبیل هویت، عقده ادیپ، فالوس، مرگ و زندگی و سوگواری را روانکاوی کرده اند. محقق در مطالعه حاضر، این مفاهیم را در رمان تئاتر سبث اثر فیلیپ راس (1995) بررسی کرده است. فروید معتقد است که شخصیت فرد به شدت با تجربیات، سرکوب ها و امیال ناامید شده دوران کودکی پیوند دارد. این امیال که در ناخودآگاه ذهن انسان ذخیره می شوند، نقش بسیار کلیدی درشکل گیری شخصیت فرد دارند. عقده ادیپ به عنوان یک مفهوم بنیادین در روانکاوی فرویدی، میل کودک به مادر خویش و در حالت منفی میل کودک به همجنس خویش است. محقق در تحقیق حاضر متوجه این واقعیت شده است که قهرمان داستان به شدت تحت تاثیر امیال سرکوب شده خویش می باشد و زندگی آینده خود را تحت شعاع روح مادر خویش می بیند. دیگر مفهوم مهم روانکاوانه رمان سبث، رانه ی مرگ است. رانه ی مرگ در تضاد با ایراس رانه ی زندگی است که میل فرد به بقا، سکس و دیگر رانه های حیات بخش می باشد. لاکان رانه ی مرگ را در ارتباط با تمایل انسان به خودکشی و نارسیسیزم می داند.