نام پژوهشگر: محمد قهرمانزاده
پرویز بخشی حسین راحلی
بخش نفت در اقتصاد ایران، نقش تعیین کننده ای ایفا می کند به طوری که همواره تأثیر درآمدهای نفتی و نوسانات آن بر اقتصاد ایران و بخش های مختلف آن مورد سوال بوده است. همچنین علاوه بر شوک های درآمدی نفت، نوسانات نرخ ارز نیز یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر روی تولید و رشد اقتصادی است. بی شک مواجه شدن با شوک های غیرقابل انتظار و زودگذر در امر صادرات نفت و نااطمینانی از نرخ ارز واقعی تأثیراتی را بر بخش های مختلف اقتصادی ازجمله بخش کشاورزی خواهد گذاشت که سهم عمده ای از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است و نقش بسزایی در کاهش فقر، بهبود امنیت غذایی و رشد سایر بخش های اقتصادی دارد. بنابراین بررسی تأثیرات متغیرهای مختلف اقتصادی بر رشد بخش کشاورزی می تواند حائز اهمیت باشد. لذا در این پژوهش، اثرات شوک های صادرات نفت و نااطمینانی حاصل از نوسانات نرخ ارز بر رشد بخش کشاورزی ایران طی دوره زمانی 1391-1353 به عنوان یکی از بخش های فعال اقتصادی با استفاده از مدل خود توضیح برداری ساختاری (svar) و تکنیک های عکس العمل آنی و تجزیه واریانس خطای پیش بینی مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه برای استخراج شوک های درآمدی نفت و نوسانات نرخ ارز واقعی از فیلتر هودریک-پرسکات استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دادند که شوک های درآمدی نفت دارای آثار متقارن بر روی بخش کشاورزی ایران می باشند. به طوری که شوک های منفی درآمد نفت دارای تاثیر مثبت (0.032) و باعث رشد بخش کشاورزی می شود در حالی که شوک های مثبت درآمد نفت دارای تأثیر منفی(0.031-) بر رشد بخش کشاورزی است. تأثیر نوسانات نرخ ارز واقعی نیز بر روی ارزش افزوده بخش کشاورزی معنی دار و برابر 0.008- می باشد. با توجه به توابع عکس العمل آنی، نوسانات نرخ ارز بیشتر از طریق صادرات و رابطه مبادله قیمتی بخش کشاورزی این بخش را تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین نتایج بدست آمده تاییدکننده بیماری هلندی در بخش کشاورزی ایران است.
المیرا جنگجو تازه کند قادر دشتی
سیاست های حمایتی در بخش کشاورزی ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده که تحقق آن تمامی قشرها و بخش های اقتصادی جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. این سیاست ها، ازجمله مهم ترین راهبردهای اقتصادی در بخش کشاورزی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به شمار می آیند. در مطالعه حاضر، آثار سیاست های حمایتی از زیربخش دام و طیور بر بهره-وری کل عوامل تولید این زیر بخش در طی سال های 1370 - 90 مورد بررسی قرار گرفته است. کالاهای مورد بررسی سه محصول عمده این زیر بخش یعنی گوشت قرمز، گوشت مرغ و تخم مرغ بود. برای این منظور ابتدا بهره وری کل عوامل تولید با استفاده از شاخص ترنکوئیست-تیل محاسبه شد. براساس نتایج بدست آمده، مقدار این شاخص برای هر سه محصول در دوره مورد بررسی مثبت است. سپس میزان حمایت دولت از محصولات با شاخص پرداخت های انتقالی تک کالایی اندازه-گیری شد. نتایج این شاخص گویای حمایت دولت از تولیدکنندگان محصولات گوشت مرغ و گوشت قرمز و اعمال سیاست مالیات پنهان برای تخم مرغ است. در نهایت، ارتباط بین شاخص بهره وری کل عوامل تولید، شاخص پرداخت های انتقالی تک کالایی، انباشت سرمایه و نیروی کار برای این سه محصول مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از تکنیک سری زمانی هم جمعی بهره گرفته شد. نتایج آزمون هم جمعی یوهانسون نشان داد که در بلندمدت برای محصولات گوشت مرغ و گوشت قرمز ارتباط مثبت و معنی دار و برای تخم مرغ منفی و بی معنی بین tfp و سیاست های حمایتی وجود دارد. درنتیجه، سیاست های حمایتی باید به عنوان یکی از عوامل مهم موثر بر بهره وری تولید محصولات این زیربخش توسط سیاستگذاران در نظر گرفته شود.