نام پژوهشگر: آزاد رحمانی
سیما ساقی سکینه محمدعلیزاده چرندابی
نوجوانی یک دوره بحرانی است و بیش از هر زمان دیگر نیاز به آموزش دارد. بدلیل تمایل امروزه نوجوانان به استفاده از روش های نوین آموزشی مبتنی بر کامپیوتر، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر دو روش آموزشی شامل نرم افزار رایانه ای و کتابچه آموزشی بر آگاهی، نگرش و عملکرد دختران صورت گرفت. مواد و روش ها: این کارآزمایی بر روی621 دختر نوجوانی که قاعدگی را تجربه کرده بودند و مشغول به تحصیل در مدارس راهنمایی شهر تبریز بودند، در سال 1392 اجرا گردید. 21 مدرسه ای که بر اساس نمره عملکرد پیش آزمون دانش آموزان، بطور تصادفی انتخاب شدند به هفت دسته تقسیم شدند، هر دسته سه مدرسه را در بر گرفت سپس هر کدام از مدارس در هر دسته به طور تصادفی به گروه های نرم افزار، کتابچه و بدون مداخله تخصیص داده شدند. آموزش ها شامل بهداشت جسمی، قاعدگی، تغذیه، ورزش و روان بودند. آگاهی، نگرش و عملکرد با استفاده از پرسشنامه های خودگزارشی در دو مرحله قبل و یک ماه بعد از مداخله اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، پیرسون، تی مستقل، کای دو و مدل خطی با کنترل مقادیر پایه و اثر خوشه آنالیز شدند. یافته ها: تفاوتی بین دو گروه مداخله و کنترل در موارد مشخصات دموگرافیک، قبل از مداخله وجود نداشت. نمره آگاهی پس از مداخله در گروه نرم افزار بطور معناداری در مقایسه با گروه های کتابچه و بدون مداخله بالاتر بود. نمره نگرش بعد از مداخله در گروه کتابچه در مقایسه با گروه نرم افزار ارتقا اندک معناداری را نشان داد، اما تفاوت معناداری بین گروه نرم افزار با گروه کنترل وجود نداشت. تفاوت معناداری در مورد نمره عملکرد بین نرم افزار با گروه کتابچه و بدون مداخله وجود نداشت. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که می توان جهت ارتقاء آگاهی دختران نوجوان درباره بهداشت بلوغ از روش نرم افزار رایانه ای استفاده نمود، البته با توجه به محدودیت های مطالعه و فقدان تأثیر نرم افزار بر نگرش و عملکرد نوجوانان و تاثیر اندک کتابچه در ارتقای نگرش آنها، انجام مطالعات بیشتری در این زمینه توصیه می گردد. واژگان کلیدی: آگاهی، نگرش، عملکرد، بهداشت بلوغ، دختران نوجوان، نرم افزار رایانه ای، کتابچه، آموزش
صفیه فغانی ابوخیلی علیرضا محجل اقدم
عنوان: نیازهای مراقبت حمایتی و ارتباط آن با حمایت اجتماعی در نجات یافتگان سرطان مراجعه کننده به مراکز درمانی تبریز، 1392 مقدمه: مراقبت حمایتی فراهم کردن خدمات ضروری و لازم برای زندگی با سرطان در جهت تاًمین انواع نیازهای بیماران در تمام مراحل بیماری میباشد، از طرفی ارائه سطح مناسبی از مراقبت حمایتی بدون درک خوب از نیازهای بیماران رخ نخواهد داد. در این بین به نظر میرسد یکی از عواملی که میتواند در رفع نیازهای نجات یافتگان مهم باشد حمایت اجتماعی میباشد. لذا از آنجا که مطالعه ای در کشور ما به طور اختصاصی به نیازهای نجات یافتگان سرطان و عوامل موثر بر رفع آنها نپرداخته است، مطالعه حاضر با هدف بررسی نیازهای مراقبت حمایتی و ارتباط آن با حمایت اجتماعی درک شده در نجات یافتگان سرطان انجام گرفت. روش کار: این مطالعه توصیفی همبستگی در سال 93-92 در درمانگاه بیمارستان شهید قاضی طباطبایی تبریز و مطب یک پزشک فوق تخصص انکولوژی انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 250 نفر از نجات یافتگان سرطان بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. میزان نیازهای مراقبت حمایتی نجات یافتگان با استفاده از پرسشنامه نیازهای مراقبت حمایتی (scns-sf34) سنجیده شد که شامل پنج بعد فیزیکی و فعالیت روزانه، روانشناختی، سیستم اطلاعاتی و بهداشتی، مراقبتی و حمایتی و جنسی است. همچنین، حمایت اجتماعی درک شده با پرسشنامه حمایت اجتماعی درک شده زیمت (mspss) ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss و آمار توصیفی و استباطی انجام گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که نجات یافتگان سرطان نیازهای برآورده نشده بالایی در همه ابعاد دارد و بیشترین نیازهای برآورده نشده آنها در ابعاد سیستم اطلاعاتی و بهداشتی (23/28)80/53 و روانشناختی (00/28)00/46 است و بیشترین نیازهای برآورده شده نجات-یافتگان سرطان در ابعاد مراقبتی- حمایتی و جنسی است. علاوه بر این، نجات یافتگان سرطان حمایت اجتماعی بالایی را درک میکنند و بیشترین میزان حمایت را ابتدا از خانواده و سپس از سوی افراد خاص درک کردند. نتایج همچنین نشان داد که با افزایش حمایت اجتماعی، نیازهای مراقبت حمایتی در همه ابعاد کاهش مییابد ( p< 0.05). نتیجه گیری: میزان بالای نیازهای برآورده نشده نجات یافتگان در همه ابعاد نشان دهنده لزوم برنامه ریزی های منسجم و پیگیر توسط مدیران برای ارائه خدمات خصوصاً در بعد اطلاعاتی و روانشناختی در جهت رفع نیازهای نجات یافتگان سرطان میباشد و از آنجا که حمایت اجتماعی به عنوان یک عامل موثر در کاهش نیازهای نجات یافتگان شناخته شده است، می توان جهت تسهیل این امر از حمایت خانواده ها نیز استفاده نمود.
راشد افروز آزاد رحمانی
امید از مهمترین منابع مقابله ای برای بیماران مبتلا به سرطان است. حمایت پرسنلدرمانی و حمایت اجتماعی در ارتقاء امید نقش دارند. سطح حمایت پرسنل درمانی و حمایت اجتماعی مهیا شده توسط خانواده و دوستان و ارتباط آن با امید و نیز انواع، منابع و راهکارهای ارتقاء دهنده امید در بیماران ایرانی مبتلا به سرطان مورد بررسی قرار نگرفته اند. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی ماهیت امید و ارتباط آن با حمایت اجتماعی و حمایت پرسنل درمانی در بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به مرکز آموزشی – درمانی امام خمینی (ره) اردبیل بود. روش کار:این مطالعه توصیفی - همبستگی در مرکز آموزشی - درمانی امام خمینی (ره) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت. 230 بیمار دارای تشخیص قطعی سرطان با روش در دسترس در این مطالعه شرکت داده شدند. شاخص امید هرث، پرسشنامه حمایت اجتماعی واکس، پرسشنامه حمایت پرسنل درمانی نورتوس و پرسشنامه ای طراحی شده جهت بررسی انواع امید، منابع و راهکارهای ارتقاء دهنده امید مورد استفاده قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل آماری یافته هاازنرم افزار آماری spss و آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج: بیماران مبتلا سطح متوسط به بالایی از امید، حمایت اجتماعی و حمایت پرسنل درمانی داشتند. بین امید با حمایت اجتماعی و حمایت پرسنل درمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت.اکثر بیماران ًبازگشت به زندگی طبیعی ً و ً شفای کامل بیماری با کمک پزشکان و داروها ً را نوع امید خود ذکر کردند. منابع معنوی، خانواده، پرسنل درمانی و تکنولوژی درمانی مهمترین منابع امید بودند. راهبردهای معنوی، حمایت خانواده، کنترل علایم بیماری و راهبردهای مورد استفاده توسط پزشکان و پرستاران مهمترین راهکارهای ارتقاء دهنده امید بودند. نتیجه گیری: حمایت خانواده، حمایت دوستان، حمایت پرسنل درمانی از عوامل موثر در امید در بیماران مبتلا به سرطان هستند و پرستاران و پزشکان میتوانند با فراهم کردن حمایت از بیماران، برخورد مناسب با آنها، برآورده نمودن نیازهای معنوی بیماران و ارتقاء حمایت خانواده، در افزایش امید بیماران که یکی از روش های سازگاری با بیماری بوده نقش مفید و موثری ایفا نمایند.
فتاح موسوی فرحناز عبداله زاده
مطالعه حاضر به تعیین رابطه عملکرد پرسنل اتاق های عمل در مورد فرهنگ ایمنی بیماران در اتاق های عمل مراکز آموزشی و درمانی تبریز با برخی از مشخصات دموگرافیک پرداخت. در مطالعه حاضر اغلب پرسنل را زنان تشکیل داده و میانگین سنی آنان (7/92)92/34 بود و در مطالعه حاضر سطح فرهنگ ایمنی بیمار در حد متوسط به بالا بود که با مطالعه جانقربانی و همکارانش در سال 1390 طی تحقیق و مطالعه¬ای به روش توصیفی- مقطعی که در زمینه "ارزیابی وضعیت ایمنی اتاق های عمل بیمارستان شهید بهشتی تهران بر اساس استانداردهای بیمارستان دوستدار ایمنی" انجام دادند. میانگین امتیاز وضعیت کلی ایمنی 0/36±0/71 بوده و عملکرد خوب مدیران و پرسنل اتاق¬های عمل را نشان می¬دهد که تقریباً با مطالعه حاضر همخوانی دارد. در مطالعه حاضر با توجه به نوع محل رابطه بین فرهنگ ایمنی و نوع محل کار و نوع بیمارستان رابطه معنی¬داری وجود نداشت این در حالی است که با مطالعه مختاری و همکاران وی در سال 1389تحقیق و مطالعه ای به روش توصیفی- مقطعی در اتاق¬های عمل بیمارستان¬های دانشگاه علوم پزشکی تهران با موضوع "بررسی میزان رعایت استانداردهای ایمنی در بخش اتاق های عمل" انجام شده است نشان داد که اتاق¬های عمل بیمارستان¬های تابعه دانشگاه از نظرایمنی کلی،9/84% ایمن بودند. اتاق¬های عمل بیمارستان¬های دانشگاه علوم پزشکی تهران از نظر محیط فیزیکی، حفاظت در مقابل آتش سوزی و ایمنی بیمار در وضعیت ایمن قرارداشته، اما از نظرکنترل عفونت درحیطه نسبتاً ایمن و از نظر ایمنی کارکنان غیرایمن می باشند و درمجموع مرکز قلب تهران باکسب97/5 امتیاز از لحاظ رعایت کلی ایمنی اتاق عمل می تواند الگویی مناسب برای بیمارستان¬های موجود باشد (9) که با مطالعه حاضر همخوانی ندارد. همچنین با مطالعه عینی و همکارانش طی مطالعه و تحقیقی با عنوان"بررسی وضعیت فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستان های آموزشی تابعه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی"در یک مطالعه مقطعی در یک بازه زمانی 4 ماهه در سال1390، از میان 9 بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به شکل هدفمند و با توجه به بزرگی و پراکندگی جغرافیایی بیمارستان، دو بیمارستان بزرگ بیش از300 تخت و دو بیمارستان کوچک کمتر از 300 تخت از مناطق شرق، شمال غرب تهران انتخاب کردند. انجام شد و جامعه پژوهش این مطالعه کلیه داروسازان، دستیاران پزشکی، پرستاران، تکنسین های اتاق عمل،کارشناسان تغذیه و شاغل در بخش های رادیولوژی و آزمایشگاه بودند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه معتبر و پایایی ترجمه شده، (r=0/88) دانشگاه تگزاس آمریکا بود که از طریق8 حیطه وضعیت فرهنگ ایمنی بیمار را در بیمارستان ها مورد سنجش قرار می داد.58 % از افراد شرکت کننده در مطالعه، پرستاران بودند و بیشتر از 2 سال سابقه کار در بیمارستان داشتند. سطح فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستان¬های مختلف متوسط بود و بین بیمارستان¬ها تفاوت آماری معنی¬داری دیده نشد. که با مطالعه حاضر همخوانی دارد.