نام پژوهشگر: عبدالله احراری درمیان
آرزو مودی بهار مختاریان
قالیچه های محرابی بخشی از صدها گونه دستبافته ای هستند که در سرتاسر حوزه فرش بافی آسیا از آسیای صغیر، قفقاز و ایران تا آسیای میانه، افغانستان، ترکستان چین و ترکمنستان بافته می شوند. قالیچه های نماز دسته مهمی از قالیچه های محرابی هستند که گاه "قالیچه نماز" به شکل عنوانی کلی برای همه بافته های محرابی به کار می رود. نقش محراب بافته شده بر روی بافته های محرابی در مناطق مختلف یکسان نیست و در هر منطقه گونه ای خاص از این نقش بافته می شود. تمرکز اصلی در این پایان نامه بر روی محراب به عنوان فرم اصلی در این دسته از بافته ها است و اهداف این پژوهش اول معرفی قالیچه های نماز و مراکز اصلی بافت آن ها، دوم شناخت ویژگی های خاص این بافته ها در هر کدام از این مناطق، سوم متمایز و مشخص نمودن شباهت ها و تفاوت های این قالیچه ها و دسته بندی نقش ها، چهارم بررسی ارتباط میان محراب در فضای معماری و محراب نقش شده بر قالیچه ها و در آخر رسیدن به الگویی مشخص که بر نقشه و شکل طراحی این دسته از بافته ها حاکم است که برای رسیدن به این اهداف می بایست به این دسته از سوالات پاسخ داد که اول در کدام مناطق فرش بافی قالیچه نماز می بافند؟ دوم عناصر اصلی در طرح و نقش قالیچه های نماز کدامند؟ سوم چه ویژگی های مشترک و متفاوتی میان محراب نقش شده در این قالیچه ها وجود دارد؟ چهارم چه ارتباطی بین محراب فرش و محراب در فضای معماری وجود دارد؟ و پنجم چگونه الگویی را می توان بر نقشه و طرح قالیچه های نماز یافت؟ روش به کار رفته در این پایان نامه آیکونوگرافی برمبنای رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی است که پاسخ گویی به سوالات این پایان نامه و رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده در قالب این روش انجام خواهد شد. آیکونوگرافی روشی است که تنها به خود اثر هنری بدون در نظر گرفتن هنرمند و خالق آن توجه می کند و اثر هنری را در بستر فرهنگی و با توجه به عناصری مانند دین، اسطوره، مذهب و زبان تحلیل و شرایط خلق آن را بررسی می کند. آنچه در پایان و پس از اتمام پژوهش به دست آمد نشان داد که تمام بافته های محرابی را نمی توان در یک گروه خاص با عنوان قالیچه نماز جای داد و می بایست قائل به وجود چند گروه متفاوت از بافته هایی بود که نقش محرابی دارند و از نظر اندازه و کاربرد متمایز از گروه دیگر است. محراب نقش شده بر روی این دسته از بافته ها نیز در نُه گروه متفاوت جای می گیرند که هر گروه محرابی با شکل، تعلقات و تزئیناتی متفاوت از گروه دیگر دارد. از بین نُه دسته محراب تفکیک شده یک گروه بر اساس روش آیکونوگرافی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و ثابت می شود که دسته ای از بافته هایی که آن فرم محراب خاص را که از بین نُه گروه انتخاب شده بود، دارند در بستری بافته می شوند که به انسان به عنوان موجودی دووجهی، یک وجه جسم و وجه دیگر روح، توجه می کند و معتقد به فنای بخش جسمانی و ادامه حیات بخش روحانی است. در این بستر فکری روح پس از مرگ و گذراندن مراحل مختلف به همان مبدأیی باز می گردد که دلیل و وجود حیات آن بوده و از آنجا آمده است.