نام پژوهشگر: ثریا آذربراء
ثریا آذربراء ثوراله نوروزی داودخانی
«سبک، همیشه، از طریق مقایسه قابل ادراک است. چنانکه رنگ ها در تقابل یکدیگر، خود را نشان می دهند. هر قدر تضادّ رنگ ها بیشتر باشد، تجلّی رنگ ها بیشتر است. (شفیعی کدکنی،1389: 37) گرچه آثار متحد المضمون هم عصر، قاعدتاً سبک واحدی دارند و اگر احیاناً بین آنها افتراقی باشد لابد از نویسنده یا شاعری است که دارای سبک فردی و شخصی است. مسعود سعد سلمان (440-515) شاعر اوایل قرن ششم و خاقانی (520-595) شاعر اواخر قرن ششم است یعنی بین آنان حدود یک قرن فاصله است و علی الّظاهر به نظر می رسد که تفاوت چندانی بین اسلوب شاعری آنان نباشد. امّا پس از مطالعات سبک شناسانه اسلوب شاعری این دو سخنور در این رساله که بیشتر بر سبک شناسی ادبی (بررسی مختصات سبکی و ادبی و فکری) استوار است با توجه به انواع سبک شناسی و تعاریف رایج سبک و با توجه به آراء سبک شناسانی چون دکتر شفیعی کدکنی، شارل بالی، لئواسپیتزر، ملک الشعرای بهار و دکترشمیسا به این نتیجه رسیدم که بین سبک خاقانی یعنی سبک ارّانی (معروف به سبک آذربایجانی) و سبک عهد سلجوقی یعنی سبک بینابین مسعود فرق ظریفی وجود دارد که تا به حال کمتر مورد توجه شارحان قرارگرفته است. از دیگر مباحثی که در این رساله مطرح گردیده است توجه به «چه گونه گفتن» است به جای چه گفتن. امتیاز این نگرش نسبت به متدهای سنتّی مثلاً شرح لغات و مشکلات متون این است که به موازات توجه به چه گفتن باید به «چه گونه گفتن» هم که منجر به شناخت ماهیّت ادبیات و سبک ادبی می شود توجه داشت. توجه به «چگونه گفتن» نحوه بیان و چگونگی ارائه ی مضمون said) (how it is نسبت به چه گفتن (what it is said) مخصوصاً بعد از رواج آرای فرمالیست های روسی امروزه در سراسر جهان امری مرسوم است. اکثر شاعران قصیده پرداز در مدح ممدوح از بخشندگی و شجاعت و همّت بلند او سخن گفته اند. اگر فقط چه گفتن ملحوظ نظر باشد، پس هیچ فرقی در میانه ی آنان نیست، حال آن که توجه به چگونه گفتن نشان می دهد که مثلاً بسیاری از گردنکشان نظم فارسی مخصوصاً از قرن ششم به بعد کسانی بوده اند که در طریق ایهام و مصادیق متعدد آن ایهام تناسب، ایهام تضاد، تبادر، استخدام، اسلوب الحکیم...) مشی می کرده اند و به موسیقی کلام مخصوصاً انواع سجع (موازنه) تکرار توجه داشته اند و همین طور نکات ظریف هنری دیگری روشن می شود. اگر بخواهم در یک جمله هدف این رساله را خلاصه کنم آن جمله این خواهد بود که طیف خوانندگان این رساله باید همواره توجه داشته باشند که در ادبیات موضوعات به اسلوب ادبی ارائه می شوند و اهمّ مطلب شناخت سبک ادبی است.» (شمیسا،1388:308و309)