نام پژوهشگر: شفق حسین زاده
شفق حسین زاده پری ناز بنی سی
آموزش هنر دوره دبستان، یکی از مسائل چالشی برنامه درسی است و تربیت هنری در رشد مهارتهای تفکر، خلاقیت، نگاه به ارزشها و شکل-گیری زاویه دید و نگاه و رویکرد افراد بسیار مهم است. عدم وجود استاندارهای لازم در این حوزه و کم توجهی¬ها یا بی¬توجهی¬های مسئولان آموزشی پژوهشگر را بر این داشت تا به مسئله به¬عنوان بستری برای پژوهش و یافتن راهکارهایی در این حوزه بپردازد. هدف از این پژوهش، بررسی ساختار و محتوای بسته آموزش هنر دوران دبستان به عنوان بسته استاندارد آموزش هنر که با توجه به تغییرات برنامه آموزش هنر در دوران دبستان و همراستا با سند ملی برنامه درسی از سال 1386 تغییراتی کرده است که به عنوان یک بسته استاندارد در آموزش هنر معرفی شده است. لذا این بسته با توجه به حوزه¬های یادگیری شناختی کودکان در دوران دبستان، بررسی می¬شود. روش تحقیق این رساله، تحلیل محتوا با رویکرد کمی و کیفی است. برای جمع¬آوری اطلاعات موردنظر از ابزار کمی و کیفی، بهره گرفته شده است. بخشی از اطلاعات از روش مصاحبه؛ که برای پیدا کردن گویه های خوب برای جداول تحلیل محتوا با 20 نفر کارشناس آموزش هنر و متخصص برنامه درسی مصاحبه انجام شد که نتیجه مصاحبه در جدولی گویه¬های جداول تحلیل محتوا را شکل دادند. جامعه و نمونه آماری در این رساله کتاب های درسی هنر در پایه ابتدایی؛ دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم در سال تحصیلی 94-1393 مورد مطالعه قرار گرفته است. عناصر بسته استاندارد شامل؛ رویکرد، هدف، محتوا، روش¬های یاددهی-یادگیری، روش¬های ارزشیابی بررسی شدند. این بررسی در سه مرحله؛ مرحله اول شناسایی وضعیت آموزش هنر از طریق بررسی و مطالعه مبانی نظری آموزش هنر با بهره¬گیری از نظر متخصصان و همچنین مروری بر منابع و مطالعات تخصصی، تصویری از وضعیت موجود ترسیم شد. مرحله دوم، عناصر برنامه درسی شامل اهداف، محتوای آموزشی، راهبردهای یاددهی یادگیری، و شیوه¬های ارزشیابی بسته آموزش هنر که در نظام فعلی موجود بررسی شد. این بررسی از منظر عناصر برنامه درسی و حوزه¬های یادگیری شناختی در جداول مشخص تحلیل محتوا انجام شد. ساختار و محتوای بسته آموزش هنر در دوران دبستان از منظر اهداف، رویکردها، اهداف، محتوا، روش¬های یاددهی-یادگیری، شیوه¬های ارزشیابی تحلیل و بررسی شد و نتایج به دست آمده نشان داد با وجود اینکه هنر درسی است از حیث مضمون و دشواری، هم تراز با سایر علوم؛ لیکن چون نتیجه ی عینی و آشکاری مانند آموزش خواندن و نوشتن نداشته است، مورد سطحی نگری واقع شده و بی برنامه رها شده است. بخشی از مشکلات نظری تربیت هنری در نظام آموزشی ما، متأثر از این تصور است که قلمرو فرعی هنر، فاقد اهمیت لازم برای تنظیم و تدوین برنامه ریزی هدف مندی است.