نام پژوهشگر: مجید نکاحی
مجید نکاحی هادی وکیلی
تصوف در قرن دوم هجری و پس از آن که عده ای برای در امان ماندن از آلودگی های دنیوی، حالت انزوا و گوشه نشینی به خود گرفتند، با استفاده از اندیشه ها و آداب و سنت های رایج دیگر ادیان در جامعه مسلمانان بویژه اهل سنت شکل گرفت. البته مشکلات و سختی های روزگار هم از عوامل گرایش مردم به صوفیگری می باشد. حمایت های حاکمان از صوفیان و بویژه اقطاب صوفیه را بایستی ناشی از اهداف سیاسی و عقیدتی دانست که البته جایگاه معنوی آنان را در نزد حاکمان ارتقاء می داد. تصوف به جای حفظ معنویت و جایگاه خویش بتدریج با ارتباط با سران حکومت ها، درباریان و برخی از گروه های سیاسی بخصوص در قرن اخیر با تشکل هایی مانند انجمن اخوت و فراماسونری در آمیخت و به حکومت و اشراف نزدیگ گردید، به طوری که گاه با بیگانگان هم ارتباطی پیدا کرد. در میان فرق صوفیه رایج در ایران، سلسله نعمت اللهی علیشاهی یا نعمت اللهی گنابادی بیشترین پیروان و نفوذ را در بین طبقات مختلف دارند. اقطاب نعمت اللهی گنابادی از یکسو مراودات زیادی با دربار پهلوی داشتند و از دیگر سو تلاش می کردند با علما و مراجع مرتبط باشند. بررسی روابط دوسویه این فرقه و رژیم پهلوی موضوع اصلی این نوشتار است.