نام پژوهشگر: نرجس زمانی انبوهی
نرجس زمانی انبوهی احمد بخشایش اردستانی
وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 و تاثیر این انقلاب بر ملت ها و جنبش های منطقه و همچنین ارائه گفتمانی متفاوت با نظام حاکم بین الملل، موافقان و مخالفانی را در سطح جهان و منطقه درپی داشت و موجب شکل گیری آرایش جدیدی در سطح منطقه با عنوان جبهه مقاومت گردید. از سویی دیگرایالات متحده امریکا به عنوان رهبر گفتمان مسلط در نظام بین الملل در جهت پیشبرد اهداف خود ؛ و با همراهی و همکاری دولتهای سازشکار در منطقه ؛تضعیف جبهه مقاومت به ویژه ایران را دستور کار خود قرار داده و اقدامات متعدد ومتنوعی را در سطح نظام بین الملل بر ضد ج.ا.ا صورت داده است که در این پژوهش محقق بر آن است نقش هالیوود را به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای فرهنگی ایالات متحده در تضعیف جبهه مقاومت اسلامی و در راس آن، ایران بررسی و تبیین نماید. پژوهش حاضر با عنوان "گفتمان غالب هالیود و نقش آن در تضعیف جبهه مقاومت در خاورمیانه"از پنج فصل تشکیل گردیده است.بر اساس مطالب مطرح شده در فصول مختلف این پژوهش و در پاسخ به این سئوال که "هالیوود چگونه در تضعیف جبهه مقاومت تاثیر گذار می باشد؟"؛ فرضیه ذیل مطرح می گردد . " هالیوود با ساخت فیلم های ضد جبهه مقاومت کوشیده است در وارونه جلوه دادن واقعیت ها نقش به سزایی ایفا نماید" ،با توجه به اینکه ساخت فیلم های هالیودی اسلام ستیزانه و ضد جبهه مقاومت "متغییر مستقل" این پژوهش و تحت تاثیر قراردادن جبهه ی مقاومت از طریق تحریف واقعیت ها یا به زبان دیگر تضعیف این جبهه " متغییر وابسته" این پژوهش می باشند، در بخش های مختلف چارچوب نظری این پژوهش، هریک از متغییرها به تفضیل مورد بررسی قرار گرفتند و سعی کردیم در این فصل از نظریات مطرح شده جهت ارائه شاخص و تعریف عملیاتی متغییر ها استفاده نمائیم. پژوهشگر طی بررسی مباحث مطرح شده در این پژوهش به این نتیجه می رسد که اولین کارکرد هالیوود در سینمای استراتژیک تبیین و ترسیم دشمن جدید است. این دشمن ایدئولوژی مشخصی دارد که اسلام است. در واقع تروریسم با ماهیت اسلامی است. این تبیین در قالب اسلام هراسی موضوعیت یافته و در حقیقت یکی از اهداف هالیود از ابتدای آغاز به کار می باشد.لذا هالیوود با تولیدات اسلام ستیزانه ی خود همواره سعی داشته چهره اسلام و مسلمانان را مخدوش نموده و واقعیت های دنیای اسلام را وارونه جلوه دهد .