نام پژوهشگر: مجید اسدی ورمزانی
مجید اسدی ورمزانی فرزاد رستمی
خلیج فارس به دلیل برخورداری از منابع عظیم انرژی و مسیر ترانزیت انرژی مورد توجه بسیاری ازکشورهای جهان بوده و از اهمیت ژئواستراتژیک بالایی برخوردار است و همین موضوع باعث شده که بسیاری نسبت به ترتیبات امنیتی منطقه حساس باشند. پس از جنگ جهانی دوم، انگلستان به عنوان قدرت مسلط منطقه یک نظم سنتی را که از پیش ایجاد کرده بود، همچنان حفظ نمود. در سال 1971، با خروج انگلیسی ها، آمریکا با اجراء سیاست معروف «دو ستونی» در قالب دکترین نیکسون، سیستم امنیتی منطقه را شکل داد، اما در سال های پایانی دهه هفتاد، جریاناتی که در منطقه رخ داد، این سیستم را از بین برد. تا اینکه در اوایل دهه 1980، یک نظام امنیتی جدید به نام «شورای همکاری خلیج فارس» در حاشیه جنوبی به وجود آمد که از ایجاد یک رژیم امنیتی جامع در سطح منطقه تا کنون ناتوان بوده است. دخالت قدرت های فرامنطقه¬ای همواره مانع از ایجاد یک سیستم امنیتی بومی در منطقه شده و به جای رفع مشکلات کشورهای موجود، قدرت های فرامنطقه ای همواره سعی در تشدید این اختلافات داشته اند. در این پایانامه به این موضوع پرداخته شده است که علاوه بر اختلافات کشورها، مشکلات مرزی و... نظام بین الملل نقش بسیار موثری در عدم شکل گیری یک رژیم امنیت منطقه ای در خلیج فارس را دارد. در این تحقیق ضمن انتخاب نظریه نئورئالیسم به عنوان یک نظریه سطح تحلیل کلان، به گونه ای خاص نظریه رابرت جرویس به دلیل تاکید بر نظام بین الملل به عنوان یکی از موانع عمده بر سر راه شکل گیری رژیم امنیتی پرداخته شده است.