نام پژوهشگر: صابر رعنایی
صابر رعنایی فاضل اسدی امجد
التوسر تاثیر بسیاری بر ادبیات و نقد مدرن و پست مدرن، مکتب انتقادی و سایر نحله های نقدی داشته است. نظرات تاثیر گذار او در زمینه "ایدئولوژی" نقطه عطفی در حوزه این مفهوم میباشد که به نوبه خوب سایر حوزه های فکری را تحت تاثیر قرار داد. در این مقاله تمرکز اصلی بر مفهوم "خوانش سیمپتماتیک" میباشد که او ان را ایجاد کرد و شاگرد او پیر ماشری ان را در کتاب خود با نام "نظریه تولید ادبی" ان را به طور کامل در حوزه نقد ادبی بسط داد. در تحقیق حاضر رویکرد یاد شده بر سه اثر نمایشی از سه نمایشنامه نویس نامدار جهان و سه نمایشنامه از انها پیاده سازی میشود. نمایشنامه ها شامل سرگرد باربارا اثر برنارد شاو، روزمرزهولم اثر ایبسن و اتوبوسی به نام هوس میباشند. ساختار هر سه نمایشنامه مشابه میباشد. شخصیت ها در این سه نمایشنامه درگیر نضاعی ایدئولوژِک با هم میشوند، و این به ظاهر جنگ ایده ها نتایجی را در نمایش ها بوجود می اورند. بر پایه مفهوم "خوانش سیمپتماتیک" متن، متن حوزه نزاع ایدئولوژیک میباشد، و حضور این جهان بینی های متفاوت در تولید یک متن تناقضاتی در ساختار متن ادبی ایجاد میکنند. این تناقض ها نام "سیمپتم" یا "نشانه" ها را به خود میگیرند و علامت لغزش متن در حوزه منتطق متن میشوند. منتقد، طبق نظر التوسر، با پی گیری این لغزش ها میتواند لایه های معنا را کنار بزند و به پیام های محوری که ممکن است ناخواسته از تمایل مولف در ان قرار گرفته اند دست پیدا کند.