نام پژوهشگر: سید داریوش رضوی

بررسی دستوری سامانه ی قید در زبان فارسی معاصر و تعیین مرزهای نسبی آن با دیگر سازه های موازی بر اساس الگوی هادلستون و پولوم 2002
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سید داریوش رضوی   جلال رحیمیان

قیدها و گروه های قیدی یکی از مقوله های شناخته شده ی زبان هستند که به اعتقاد شماری از صاحب نظران وضعیت دستوری نابسامانی دارند. در این تحقیق سعی شد تا بر اساس مدل هادلستون و پولوم 2002 تحلیلی همه جانبه از این مقوله در زبان فارسی صورت گیرد و با عنایت به هدف تحقیق توصیفی نظام مند و ساده از آن به دست داده شود. شیوه ی گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و مثال ها هم بر ساخته ی خود مولف و بر اساس شم زبانی او می باشد. در این پژوهش، قیدها و گروه های قیدی از سه جنبه ی صوری، نقشی و معنایی مورد مداقَه قرار گرفته اند: از جنبه ی صوری، ساخت واژی و ساخت سازه ای قیدها تحلیل شده و در همین راستا شیوه های ساختن قیدهای غیرساده و تشکیل ساخت گروهی قیدها، مورد بررسی قرار گرفته است.همچنین نشان داده شد که برخی از قیدها، از جمله قیدهای ساده، توان تشکیل ساخت گروهی را ندارند و ثابت گردید که ساختمان گروهی قیدها از فعل ها واسم ها ساده تر است چون قیدها هم وابسته های کمتری را می پذیرند و هم ساخت میانی ندارند. از جنبه ی نقشی نشان داده شد که قیدها دارای سه نقش نحوی هسته، توصیفگر وادات هستند و برای اولین بار ثابت گردید که قیدهای فارسی می توانند همه مقوله های اصلی زبان به جز هسته های اسمی و حرف اضافه ای را مقید کنند. از جنبه ی معنایی معلوم گردید که قیدها می توانند مفاهیم متعددی از قبیل، زمان، مکان، چگونگی، تردید، تأکید و غیره را منتقل کنند. در ادامه مرز گروه های قیدی از گروه های صفتی، اسمی و حرف اضافه ای به ترتیب به کمک 9، 8 و 4 ملاک توزیعی- نقشی به طور نسبی مشخص گردید.سرانجام این نتیجه حاصل شد که قیدها ساختمان واژگانی و ساخت سازه ای نسبتاً آسانی دارند ولی شناسنامه ی دستوری آن ها مبهم و رفتار نحوی شان تا حدودی پیچیده و دشوار