نام پژوهشگر: حسن سلالی
حسن سلالی جواد معتمدی
بررسی رفتار چرایی و تعیین رژیم غذایی دام¬های چرا کننده در مرتع، یکی از ملزومات اساسی به منظور مدیریت دام در مرتع در مناطق مختلف آب و هوایی کشور می¬باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار چرایی و رژیم غذایی گوسفند ماکویی در مراتع کوهستانی کلید داغی جلفا به عنوان مراتع معرف اقلیم رویشی آذربایجانی و مناطق پراکنش زیست گوسفند ماکویی در استان آذربایجان شرقی انجام شد. ابتدا تیپ های گیاهی تعیین و پوشش گیاهی اندازه گیری شد. در گام بعد، از گلۀ 300 راسی، سه راس میش بالغ که معرف معادل واحد دامی آن نژاد بودند، انتخاب و علامت گذاری شدند. در مرحلۀ بعد با نصب gps به هر یک از آنها، مسافت طی شده، سرعت حرکت دام در مرتع در حین چرا، مدت زمان چرا از گونه¬های گیاهی و مدت زمان استراحت و نشخوار دام در ماه های فصل چرا استخراج شد. با روش فیلمبرداری، مدت زمان چرا از هر گونه و به تبع آن ارزش رجحان گونه های مرتعی در نوبت¬های مختلف روز در ماه های فصل چرا تعیین گردید. تجزیۀ واریانس داده¬ها با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. مقایسۀ میانگین داده ها با استفاده از آزمون دانکن صورت گرفت. نتایج بررسی رفتار چرایی نشان داد زمان ورود و خروج دام از مرتع در نوبت¬های مختلف روز در ماه¬های فصل چرا، یکسان نمی¬باشد. با سپری شدن فصل چرا، مدت زمان صرف شده برای چرا، بیشتر از مراحل ابتدایی فصل بود، ولی مدت زمان صرف شده برای عملیات غیر چرا در مراحل ابتدایی فصل، بیشتر از مراحل پایانی رشد می¬باشد. با نزدیک شدن به مراحل پایانی فصل، مسافت پیموده شده در طول روز، بیشتر شد. سرعت متوسط حرکت دام، در مراحل ابتدایی رشد، کمتر و در مراحل پایانی فصل چرا، بیشتر بود. تغییر طول روز و به تبع آن تغییر درجه حرارت روزانه، تغییر در ترکیب گیاهی مرتع و به تبع آن تغییر در کمیت و کیفیت علوفه، از علل این امر می باشد. نتایج نشان داد مسیر حرکت دام و پروفیل ارتفاعی مسیر حرکت، در ماه¬های فصل چرا، روند یکسانی داشت و تغییرات قابل ملاحظه¬ای در آن مشاهده نشد. نتایج مرتبط با رژیم غذائی دام نشان داد در مراحل ابتدای فصل چرا، ارجحیت غذایی دام به ترتیب فورب، بوته و گراس بود. ولی در اواسط فصل چرا و در مراحل پایانی رشد فرم-های بوته ، فورب و گراس به ترتیب بیشترین درصد ارجحیت را در ترکیب رژیم غذایی گوسفند ماکویی داشتند. در مراحل ابتدایی فصل چرا، گونه¬های centaurea virgata، silene aucheriana، annual grasses، astragalus onobrychis، carthamus oxyacantha، helichrysum rubicundum، salvia hydrangea و reseda aucheri از بین 19 گونه مورد چرا، به ترتیب بیشترین و گونه¬های centaurea xanthocephala، serratula coriacea، tanacetum pinnatum، thymus kotschyanus و artemisia siberi کمترین شاخص رجحان را داشتند. شاخص رجحان گونه¬ها در اواسط فصل چرا نیز متفاوت بودند، بگونه¬ای که در این مرحله از فصل چرا، گونه¬های festuca ovina، galium verum، serratula coriacea، silene aucheriana، helichrysum rubicundum و reseda aucheri بیشترین ارزش رجحان را بخود اختصاص دادند و کمترین ارزش رجحان در این مرحله مربوط به گونه¬های salvia hydrangea، artemisia siberi، thymus kotschyanus و astragalus onobrychis می¬باشد. گونه¬های noaea macronata، centaurea virgata، reseda aucheri، acanthophyllum mucronatum و astragalus onobrychis در مراحل پایانی فصل چرا، علیرغم حضور در ترکیب گیاهی مرتع، دارای کمترین ارزش رجحان و گونه¬های tanacetum pinnatum، carthamus oxyacantha، silene aucheriana، annual grasses، salvia hydrangea، astragalus sp.، helichrysum rubicundum، thymus kotschyanus و festuca ovina دارای بالاترین ارزش رجحان یا انتخاب می¬باشند. نتایج بیانگر آن است که خوشخوراکی اکثر گونه¬ها، معمولا متناسب با تغییر در ترکیب گیاهی مرتع و تغییر در خصوصیات فیزیکی و ترکیبات شیمیایی گیاه، در طول فصل چرا یکسان نخواهد بود. نتایج نشان داد در طول دوره آزمایش، گونه¬های silene aucheriana، carthamus oxyacantha، festuca ovina ، helichrysum rubicundum ، annual grasses ، salvia hydrangea ، galium verum و astragalus sp. به ترتیب بیشترین شاخص رجحان را داشتند. مقدار شاخص رجحان آنها، 4/1 و بیشتر از آن می¬باشد و به عنوان گونه¬های کلاسі در نظر گرفته شدند. شاخص رجحان گونه¬های centaurea virgata، reseda aucheri، acanthophyllum mucronatum، astragalus onobrychis، centaurea xanthocephala و noaea macronata، 3/1- 7/0 می¬باشد که به عنوان گیاهان کلاسπ در نظر گرفته شدند. گونه¬های artemisia siberi ، tanacetum pinnatum، serratula coriacea و thymus kotschyanus نسبت به دیگر گونه¬ها، کمترین مقدار شاخص رجحان را داشتند که شاخص رجحان آنها کمتر از 6/0 می¬باشد و به عنوان گونه¬های کلاسш قابل چرا در نظر گرفته ¬شدند. نتایج حاصل، در تعیین کلاس خوشخوراکی هر یک از گونه های مورد چرای دام به منظور برآورد صحیح ظرفیت چرا، مفید می¬باشد. ضمن اینکه با بررسی رفتار چرای دام و اطلاع از مقادیر شاخص مرتبط با رفتار چرایی، می توان با کمترین هزینه، استفادۀ مطلوب از علوفۀ مرتع به عمل آورد و کارآیی یا عملکرد دام را افزایش داد.