نام پژوهشگر: طالب جلیلیان
طالب جلیلیان محمد ابوالفتحی
ظهور جنبش دانشجویی در ایران و ارتباط آن با قدرت سیاسی، در مقاطع مختلف، فراز و فرودهای پشت سر گذاشته است. رساله حاضر این فراز و فرودها را در ارتباط با قدرت، مورد بررسی قرار داده و مشخص می¬سازد که نوع ارتباط با قدرت تأثیرات عمیقی در خصلت، هدف و کارکرد جنبش دانشجویی داشته است. ارتباط با قدرت سیاسی یا از نوع انقلابی و رادیکال بوده یا از نوع محافظه کار یا اصلاحی با کالبد شکافی ریشه¬های جنبش دانشجویی، مشخص می¬شود که جنبش دانشجویی در هر مقطع ساختارهای متفاوتی داشته و این ساختارهای متفاوت جنبش دانشجویی را یا در قالب جنبش¬های متعارف و کلاسیک قرار می¬دهد یا در قالب جنبش¬های نوین اجتماعی. با توجه به ساختارهای متفاوت مشخص می¬شود که جنبش دانشجویی را با یک نظریه فراگیر و جامع نمی¬توان تبیین کرد بلکه ترکیبی از نظریات متعارف و متأخر لازم است. این رساله با بررسی زمینه¬های اجتماعی و شواهد تاریخی بیان می¬دارد، دوری و نزدیکی جنبش دانشجویی به قدرت سیاسی تأثیر مستقیمی بر کارکرد آن دارد و این دوری و نزدیکی رابطه مستقیمی با ساختار جنبش دانشجویی دارد. در همین رابطه سؤال زیر مطرح می¬شود، که نوع مواجهه با قدرت سیاسی چه تأثیری بر جنبش دانشجویی دارد. برای پاسخگویی به این سؤال فرضیه که مطرح می¬شود عبارت است از: به نظر می¬رسد فراز و فرود جنبش دانشجویی ایران در مقطع مزبور تحت تأثیر دوری و نزدیکی جنبش دانشجویی به ساخت قدرت سیاسی بوده است. برای اثبات این فرضیه و جواب دادن به سؤال اصلی، ما رویکردهای جنبش دانشجویی در مقطع مورد نظر (1332-1376)، قبل و بعد از انقلاب و در مقطع دوم خرداد 76، مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با شواهد تاریخی و مقایسه این مقاطع مختلف باهم، اثبات نموده¬ایم که جنبش دانشجویی، هرگاه رویکرد انقلابی و اصلاحی داشته و از قدرت سیاسی فاصله گرفته، به میزان این فاصله توانسته است به آرمان و کارکردهای خود عمل کند، امّا هرگاه رویکرد محافظه کاری در پیش گرفته و به قدرت نزدیک شده یا به عبارتی با آن شریک شده است به این میزان از آرمان¬ها و کارکردهای خود فاصله گرفته است و دگرگونی در ساختارهای جنبش دانشجویی نیز تحت تأثیر این دوری و نزدیکی به قدرت سیاسی بوده است.