نام پژوهشگر: خالد کریم محمد زنگنه
خالد کریم محمد زنگنه عیسی نجفی
یکی از مهمترین نکات در شناخت شاهنامه بررسی و کاوش در بنیاد اساطیری داستان هاست. مطالعه ی ژرف و همه جانبه درباره ی افکار و اندیشه های اقوام مهاجر آریایی و مطالعه در مورد قوم سکا است که نقش انکار ناپذیری در شکل گیری داستان های شاهنامه دارند. بی توجهی به نکات اساطیری شاهنامه ما را از مسیر اصلی مطالعات شاهنامه شناسی دور می کند و البته که شناخت دقیق یک اسطوره کار آسانی نیست. داستان های زال در طی روزگاران و گذشت قرن ها با دگرگونی-های بسیاری به حماسه ها راه یافته است و چون گردآورندگان خدای نامه ها و حماسه ها در دوران تاریخی زندگی می کرده اند، طبیعی است که کوشیده اند باورها و آیین های اساطیری را توجیه شدنی و واقعی جلوه دهند. برای همین است که شاید هرگز نتوان به بازسازی تمام عیار یک اسطوره پرداخت. در شاهنامه، پهلوانان شخصیت های اصلی و موثر حماسه اند. هدف آنها حفظ ارزش های والای انسانی است که با خردورزی و درنگ و تدبیر همیشگی خود همواره آرامش حقیقی را به جامعه ی خود هدیه می کنند. زال یکی از پهلوانانی است که می کوشد همواره با خرد خود، مشکلات به وجود آمده را حل کند و در این راه از نیروی جسمانی خود، که همان رستم است، استفاده می کند؛ در واقع زال و رستم نماد خرد و قدرت هستند که به صورت دو تن مجسم شده اند. دستان، یا همان زال شاهنامه، با کارکردی خردمدارانه، همواره در مشکلات پیش آمده گسیل دارنده ی رستم است برای حل مشکلات پیش روی. زال که از منظر روانشناسی آدلر دارای عقده ی حقارت است، طی زمانی کوتاه با برتری جویی های خود، بزرگ سیستان می شود و دست آخر نیز کل خاندانش به دست بهمن نابود می شود. این تحقیق چهره ی اسطوره ای زال را در حماسه ی فردوسی بررسی می کند و کارکرد های اجتماعی و سیاسی او را مورد تحلیل قرار می دهد.