نام پژوهشگر: فاطمه اصغرحیدری
فاطمه اصغرحیدری عبدالرضا تحریری
تفکر انتقادی ازاهمیت فوق العاده ای در آموزش امروز برخوردار است و امروزه تشویق و توسعه آن در کلاس های زبان به یک دغدغه روزافزون تبدیل شده است. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش مهارتهای تفکر انتقادی از طریق تحلیل رسانه بر خواندن و درک مفاهیم و پیشرفت این مهارت ها در زبان آموزان دختر و پسرپرداخت.علاوه بر این،نگرش مدرسان زبان انگلیسی نسبت به تفکر انتقادی و جایگاه آن در تدریسشان نیز موردبررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و از طرح فاکتوریال استفاده کرد که در آن دو گروه آزمایش و کنترل از طریق پیش آزمون و پس آزمون مورد مطالعه قرار گرفته و با هم مقایسه شدند. به این منظور،40 نفر زبان آموز سطح بالاتر از متوسط پس از اینکه از طریق آزمون تعیین سطح آکسفورد همگن شدند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.گروه آزمایش در طی12 جلسه از روش تحلیل رسانه که توسط هلورسن در سال 2004 به عنوان روشی برای آموزش تفکر انتقادی مطرح شد، بهره برد.از سوی دیگر، در گروه کنترل از روش سنتی تدریس خواندن که در آن تاکید بر حفظ لغت و ترجمه متون است استفاده شد.در این گروه آموزش ویژه ای درراستای بهبود تفکر انتقادی ارایه نشد. برای جمع آوری داده ها از آزمون های مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) و نمونه ای از آزمون خواندن و درک مفاهیم تافل استفاده شد.این آزمون ها به ترتیب برای مقایسه دو گروه از نظر خواندن و درک مفاهیم و در پنج بعد آزمون تفکرانتقادی شامل تجزیه و تحلیل، ارزیابی،استنباط، استدلال قیاسی و استدلال استقرایی انجام گرفتند. اطلاعات به دست آمده از پس آزمون های تفکر انتقادی و خواندن و درک مفاهیم تحت تحلیل آماری مدل های خطی عمومی(glm) تک متغیره قرار گرفتند.علاوه بر این، به منظور بررسی تفاوت بین عملکرد شرکت کنندگان زن و مرد در پنج بعد آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا، نتایج به دست آمده از این پنج زیرمجموعه، تحت تجزیه و تحلیل آماری glm چند متغیره قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که شرکت کنندگان در گروه آزمایش در پس آزمون های تفکرانتقادی و خواندن و درک مفاهیم به طرز معناداری بهترازشرکت کنندگان گروه کنترل عمل کردند.علاوه بر این،نتایج نشان داد که شرکت کنندگان دختر در آزمون خواندن و درک مفاهیم وآزمون کلی تفکرانتقادی از همتایان پسر خود به طور قابل توجهی بهتر عمل کردند.همچنین در رابطه با تفاوت بین شرکت کنندگان دختر و پسر در پنج بعد آزمون تفکر انتقادی ،نتایج نشان داد که شرکت کنندگان دختر در سه بعد تجزیه و تحلیل، ارزیابی و استدلال قیاسی بهتر از زبان آموزان پسرعمل کردند. با وجود این، از نظر استنباط و استدلال استقرایی تفاوت آماری معناداری بین آن ها وجود نداشت. در نهایت به منظور دستیابی به هدف دیگر این پژوهش، پرسشنامه ای برای بررسی نگرش 30 نفر از مدرسان زبان انگلیسی نسبت به آموزش تفکر انتقادی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج آمار توصیفی نشان داد که اکثر مدرسان شرکت کننده نظر روشنی نسبت به مفهوم تفکر انتقادی داشتند و معتقد بودند که مهارت های تفکر انتقادی باید به عنوان بخش مهمی از آموزش آن ها مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این، بسیاری از آن ها اعتقاد به عدم وجود تفکر انتقادی در میان زبان آموزان ایرانی داشتند و اظهار داشتند که مدرسان ایرانی نیاز به آموزش بیشتری در رابطه با چگونگی تدریس بهتر و تاثیرگذار این مهارت ها دارند. این پژوهش،ضمن تاکید بر نقش مهم و حیاتی تفکر انتقادی در برنامه های آموزشی، پیشنهادهایی را به مدرسان زبان انگلیسی، تدوین کنندگان منابع درسی و طراحان برنامه های آموزشی ارائه می دهد.